:براى زیارت هیچ امامى، به اندازه زیارت حسین بن على(ع) در ( کربلا )
تاءکید نشده است.
حتى براى زیارت رسول خدا(ص) هم آن همه سفارش و دستور نیست.
گاهى در روایات،زیارت ( کربلا )، از زیارت ( کعبه ) هم برتر و بالاتر به
حساب آمده است و براى زیارت سیدالشهدا، پاداشى برابر دهها و صدها حج و
عمره بیان شده است، باید راز قضیه را فهمید.
لحن و بیانىکه در احادیث مربوط به زیارت سیدالشهدا(ع) به کار رفته است،
بسیار جدى و آمیخته با تاءکیدات فراوان است.
ضرورتزیارت را در هر حال و همواره مطرح مىکند، آن را براى یک شیعه و
پیرو امام، در حد یک ( فریضه ) مىشمارد، ترک آن را بسیار ناپسند مىداند
و هیچ عذر و بهانه و خوف و خطر را مانع از آن به حساب نمىآورد و به
رسمیت نمىشناسد.
ازانبوه روایات گوناگون، به چند نمونه اشاره مىکنیم:
امام صادق(ع)در دیدار با یکى از اصحاب برجسته اش به نام ( ابان بن تغلب )
، از وى مىپرسد:اى ابان:
کى به زیارت قبر حسین رفتهاى ؟
ابان - مدتى است طولانى که به زیارتش نرفتهام.
امام - سبحانالله...تو از بزرگان و روساى شیعههستىودر عین حال،
حسین(ع) را رها کرده و به زیارتش نمىروى؟...(1) امام باقر(ع) از یکى از
شیعیان پرسید:فاصله میان شما و حسین (ع) چه قدر است؟
- بیستو شش فرسخ (یا:شانزده فرسخ) - آیا به زیارت قبرش مىروید؟
- نه!- چهقدر جفا کردید!...(2) زیارت حسین رفتن، یک تکلیف مکتبى براى
شیعه او و پیرو مکتب عاشورا است.
بدون پیوند باآن مرقد و مزار، ( شیعه بودن ) داراى خلل است.این مطلبى است
که خود ائمه دین فرمودهاند.امام صادق(ع؟فرمود:
هر کس به زیارتحسین(ع) نرود تا بمیرد، در حالیکه خود را هم شیعه ما
بداند، هرگز او شیعه ما نیست.و اگر از اهل بهشت هم باشد، او مهمان
بهشتیان است:
( من لم یاءت قبرالحسین(ع) و هم یزعم انه لنا شیعه حتى یموت، فلیس هولنا
بشیعه و ا ن کان من اهل الجنه فهو ضیفان اهل الجنه )(3) امام صادق(ع) در
جاى دیگر فرمود:
کسى کهتوانایى زیارت حسین را داشته باشد ولى زیارت نکند، نسبت به پیامبر
اسلام و ائمه ( عاق ) شده است.(4) و نیز، آن حضرت فرموده است:
زیارتحسین بن على(ع)، بر هر کسى که ( حسین ) را از سوى خداوند، (امام)
مىداند لازم و واجب است:
( زیاره الحسینبن على واجبه على کل من یقر للحسین بالاءمامه من ا
للهعزوجل.)(5) و اینکه:هر که تا هنگام مرگ، به زیارت حسین(ع) نرود،
دینو ایمانش نقصان دارد.(6) امام باقر(ع) فرموده است شیعیان ما را به
زیارت قبر حسین بن على دستور بدهید.چرا که زیارت او، بر هر مومنى که به (
امامت الهى ) حسین(ع)، اقرار دارد، فریضه است.(7) و در سخنى دیگر فرموده
است:شیعیان ما را دستور دهید تا حسین(ع) را زیارت کنند.همانا زیارت او
عمر را زیاد، رزق را افزون، و بدیها را دفع مىکند و زیارت او، بر هر
مومین که به امامت او از سوى خداوند اعتقاد دارد واجب است.(8) گویا بین
اعتقاد به امامت و رهبرى، با رفتن به زیارت، ملازمهاست و زیارت عمل به
تعهد و وفاى کامل به پیمانى است که بین هر امام و پیروان او برقرار است.
پاورقى :
1 - کاملالزیارات، ص 331، سفینه البحار، ج !ص 565، بحار الانوار، ج (بیروتى) ص7.
2 - کم بینکمو بین الحسین؟قلت:ست و عشرون فرسخا.قال له:او ما
تاءتونه؟قلت:لا قال:ما اجفا کم!...(وسائل الشیعه، ج 10 ص 337 و 338، حدیث
16 و 20، بحار الانوار، ج 98 ص 5).
3 -وسائل الشیعه، ج 10 ص 336، حدیث 11 بحار الاءنوار، ج 98 ص 4.
4 - وسائل الشیعه، ج 10 ص 333، حدیث 2.
5 - وسائل الشیعه، ج 10 ص 346 حدیث 5.
6 - ...کان منتقصالدین، منتقص الایمان.(بحار الانوار ، ج 98 (بیروتى) ص 4).
7 - مروا شیعتنابزیاره قبر الحسین بن ع لى، فان اتیانه مفترض على کل مومن
یقر للحسین بالامامه من الله.(کامل الزیارت، ص 121، بحار الانوار، ج 98 ص
1،3 و 4).
8 - وسائل الشیعه، ج 10 ص 321، حدیث 8 و ص 345 حدیث 1 و 5.
پاداشهاى عظیم
آنچه درزیارت حسین بن على(ع) بسیار چشمگیر است، ثوابهاى کلان و پاداشهاى
عظیم و محیر العقولى است که در روایات ائمه، براى آن بیان شده است.امام
صادق(ع) در روایتى، براى زیارت حسین بن على، ثوابى همچون پاداش نبرد در
رکاب پیامبر و امام عادل بیان مىکند.(1) در جاى دیگر، پاداشى همچون اجر
شهیدان ( بدر ) را نوید مىدهد.(2) و در احادیث بسیارى، ثواب حج و عمره
مکرر رابراى آن بر مىشمارد.و در سخنى، امام صادق(ع) براى کسى که به
زیارت حسین برود، با این خصوصیت که نسبت به حق آن حضرت، معرفت و شناخت
داشته باشد ( عارفا بحقه ) پاداش آزاد کردن هزار برده، و آماده کردن هزار
اسب براى مجاهدان راه خدا را بشارت داده است.(3) و با تعبیرات دیگر،
پاداشهایى کمتر و بیشتر نقل شده است.راز آن چیست؟
مىدانیم که هر عمل،با توجه به اینکه در چه زمانى، در چه مکانى، و در چه
شرایطى و از سوى چه کسى و با چه انگیزه و هدفى و با چه میزان رشد و آگاهى
و بصیرت، انجام بگیرد، ارزشهاى متفاوت و تاءثیراتى مختلف پیدا مىکند.
مرحوم علامه مجلسى،در بیان رمز این اختلاف پاداشها و گوناگونى تعبیرها در
ثواب آن، مىگوید:
( ...شایداختلاف این اخبار، در اندازه ارزش و فضیلت و ثواب زیارت را توان
بر اختلاف اشخاص و عملها، و نیز، کم و زیادى ترس در راه زیارت، یا دورى و
نزدیکى مسافت و ...حمل کرد.زیرا هر عمل نیکى، نسبت به اختلاف مراتب اخلاص
و شناخت و تقوا و دیگر شرایطى که موجب کمال یک عمل است، داراى ثواب و
ارزشهاى متفاوت مىشود.علاوه بر اینکه در بسیارى از احادیث، امامان، طبق
درک و شعور و اندازه ایمان و ظرفیت و گنجایش فکرى طرف، سخن
مىگفتند...)(4) آنچه مسلم است، ارتکربلا، همیشه آزاده نبوده، بلکه
همراه با گرفتاریها و محدودیتهایى بوده است که موجب دشوارى زیارت مىگشته
است (بعدا به این بحث خواهیمرسید) ولى ائمه، براى همین شرایط هم، تکلیف
را ساقط ندانسته و به زیارت حسین(ع) دستور مىدادند.
به این قطعه از تاریخ، دقت کنید:
یکى از شیعیان، بهنام حسین، نوه ( ابو حمزه ثمالى )، نقل کرده است که:در
اواخر دوره بنى امیه به قصد زیارت حسین بن على، بیرون آمدمولى مخفیانه
حرکت مىکردم تا اهل شام، نفهمند، تا اینکه شب فرا رسید و مردم به خواب
رفتند.شب، از نیمه گذشته بود که غسل زیارت کردم و به سوى قبر سیدالشهدا
عزیمت کردم.
نزدیکیهاىقبر که رسیدم، با مردى رو به رو شدم، زیبا روى و خوشبو و سفید
چهره، که به من گفت:
برگرد، الاننمىتوانى زیارت کنى.برگشتم.اواخر شب باز رفتم، باز هم آن
مرد را دیدم که گفت:دسترسى پیدا نمىکنى.
گفتم:چرا نتوانتمبه زیارت فرزند پیامبر و سالار جوانان بهشت برسم؟من
پیاده از کوفه در این شب جمعه به اینجا آمدهام.مىترسم که صبح شود و هوا
روشن گردد و نیروهاى مسلح بنىامیه مرا بکشد.گفت:برگرد، فعلا
نمىشود...چون حضرت موسى و فرشتگان، هم اکنون به زیارت مشغولند.برگشتم و
صبر کردم تا اینکه سحر د.غسل کردم و نزدیک قبر رفتم و آن مرقد را زیارت
نمودم و نماز صبح را در آنجا خواندم و از ترس شامیان، بسرعت از آنجا
برگشتم ).(5) آیا کسى کهدر چنین وضعیت مخفیانه، به زیارت قبر مولایش
حسین برود و همراه با دلهره و هراس از نگهبانانى که ماءمور کنترل و
ممانعت از زئران تربت کربلا هستند، زیارت کند، مستحق ثوابى بیشتر نیست؟!
( معاویه بن وهب ) مىگوید وارد منزل حضرت صادق(ع) شدم.در نماز خانه
منزلش، به نماز ایستاده بود، صبر کردم تا نمازش تمام شد.دیدم پس از نماز،
دست به دعابرداشت و براى زائران قبر حسین بن على دعا کرد، آنانکه با
انفاق مال و تلاش بدنى به زیارت مىروند، براى پیوند با ائمه و شاد کردن
رسول خدا و پاسخگویى به فرمان امامان و خشمگین ساختن دشمنان و راضى کردن
خداوند.و چنین دعا کرد:
خدایا، از آنانراضى باش، و خود و خانوادهشان را، شب و روز، نگهدار، و
همراهىشان کن و از شر هر جبار سرکشى و ستمگر، و از گزند شیاطین نهانو
آشکار در امانشان بدار و نیازهایشان را برآور...خدایا به آنان، بخاطر
اینکه از وطن، دور ماندند و ما را بر فرزندان و بستگان خود برگزیدند،
بهترین پاداشها را عطا کن.خدایا!دشمنان ما، این زائران را به خاطر سفر،
ملامت کردند ولى این سرزنشها، هرگز پیروان ما را از این زیارت، مانع
نگشت.آمدند تا با مخالفان ما مخالفت کرده باشند!خدایا!آن چهرهها را که
آفتاب در این راه تغییر داد، رحمت کن، آن صورتهائى را که بر تربت حسین،
قرار گرفت، مورد لطف قرار بده، آن چشمهایى را که در راه ما اشک ریخت، آن
دلهایىکه براى ما و تشنگى ما سوخت، آن نالههایى که براى ما سر داده شد،
رحمت کن.
خدایا!من آن بدنهاو جانها را تا قیامت، تا هنگام ورود به کوثر در آن روز
تشنگى بزرگ، به تو امانت مىسپارم...
امام، همچنان دعا مىخواند و سجده مىکرد.
پس از فراغتاز نماز، گفتم:این دعاهایى را که از شما شنیدم، اگر در حق
کسى بود که خدا را نمىشناخت، مىپنداشتم که هرگز به آتش دوزخ نخواهد
سوخت به خدا قسم، (با این دعاهاى شما؟آرزو کردم که اى کاش به حج نرفته
بودم و حسین را زیارت مىکردم.
امام فرمود:توبه او بسیار نزدیکى.پس چه چیز مانع از آن مىشود که به
زیارتش بروى؟اى معاویه بن وهب!مبادا که این کار را ترک کنى؟
گفتم:نمىپنداشتمکه کار، به این ارزش و عظمت مىرسد.(6) همین معاویه بن
وهب، نقل مىکند که:
امام صادق(ع)به من فرمود، هرگز زیارت حسین(ع) را به خاطر ترس، رها مکن.هر
کس زیارت آن حضرت را واگذارد و به سبب ترس، زیارت نکند، حسرت فراوان
خواهد دید.اى معاویه!آیا دوست ندارى که خداوند تو را در میان کسانى ببیند
که پیامبر دعایشان کرده است؟آیا دوست ندارى که با فرشتگان همدوش باشى و
در قیامت، بى گناه به محشر آیى و جزء کسانى باشى که با پیامبر دست
مىدهند؟!...(7) رسول خدا ، در ضمن گفتار مفصلىبه امیرالمومنین، که
فضیلت زیارت قبر على و فرزندش حسین و تشویق به زیارت آنان را بیان مىکند
و ثواب اخروى آنرا مىگوید، مىفرماید:
لیکن عدهاى پستو فرومایه، زائران قبر شما را سرزنش و ملامت مىکنند،
آنچنانکه زن بدکاره را ملامت مىکنند، آنان، بدترین افراد امت من
مىباشند که هرگز به شفاعتم نرسند و بر حوض کوثر وارد نشوند...)(8) در
سخنى دیگر، پیامبر اسلام، خطاب به حسین، هنگامى که جاى شمشیر را بر پیکر
او مىبوسید، فرمود:
تو و پدرت و برادرت، شهید خواهید شد.
حسین، مىپرسد:از امت تو، چه کسانى ما را زیارت خواهند کرد؟
پیامبر فرمود:مرا،و پدر و برادرت و خودت را، جز کسانى از امت راستین من،
زیارت نمىکند.)(9) در حدیث هم، زیارت ائمه، در ردیف جهاد با دشمنان به
حساب آمده است.(10) زیارت حسین، براى تهیدستان، به جاى زیارت حج محسوب
مىشود و خداوند، پاداش حج را به آنان مىدهد.(11) یکى از زنانشیعه، به
نام ( ام سعید احمسیه ) که اهل عراق بود و براى زیارت قبور شهداى احد، به
مدینه مشرف شده بود، در مدینه، به خدمتکار خود گفت:مرکبى براى رفتن به
مزار شهدا کرایه کن.
آنگاه،تصمیم گرفت تا آماده شدن مرکب، به دیدار فرزند پیامبر، حضرت صادق(ع) برود.
در حالى که دیداروى با امام در منزل آن حضرت، طول کشیده و کرایهچى، معطل
گشته بود، خدمتکارش آمد و به ( ام احمسیه ) گفت:مرکب، آماده است.
امام صادق(ع) پرسید:چه مرکب؟کجا مىخواهى بروى؟
آن زن،مىگوید:گفتم:سر خاک شهدا، حضرت صادق(ع) فرمود:تعجب از شما مردم
عراق است، براى زیارت شهدا، راهى طولانى و سفرى دراز را طىمىکنید ولى (
سیدالشهدا ) را وا مىگذارید و به زیارتش نمىروید! گفتم:سید الشهدا
کیست؟
فرمود:حسین بن على.
گفتم:من زنى بیش نیستم.
امام:باشد!... براىکسى مثل تو، مانعى ندارد که به زیارتش بروى، آنگاه از
ثواب عظیم این زیارت، برایم بیان فرمود.)(12) در مورد زیارت شائقانهو
عاشقانه که از یور محبت و شیفتگى انجام گیرد، نیز، احادیثى نقل شده است
که به ذکر دو نمونه اکتفا مىشود:
امام صادق(ع) فرمود:
روز قیامت،یک منادى ندا مىدهد:( زائران حسین کجایند؟) جمعى بر
مىخیزند.به آنان گفته مىشود:در زیارت حسین، چه مىخواستید و چه اراده
کردید؟
مىگویند:زیارتما، بخاطر محبت به پیامبر و على و فاطمه بود.
به آنان گفته مىشود:اینک،این محمد و على و فاطمه و حسین و حسین! پس به
آنان بپیوندید.شما در درجات آنان هستید.به پرچم پیامبر ملحق شوید.
آنگاه،آنان، در سایه سار لواى خاصى که در دست على بن ابى طالب است قرار
مىگیرند تا وارد بهشت گردند.(13) محبت، انسان را در دنیا به این دودمان،
پیوند میدهد.زیارت محبت آمیز هم، در نهایت انسان را در آخرت به خاندان
رسالت پیوند میدهد.آشنایى انسانها را در این دنیا با دستگاهولایت و
خاندان پیامبر عامل جذب به این ( عروه الوثقى ) است که در آن دنیا هم (
حبل المتین ) نجات و سعادت خواهد شد.
از امام صادق(ع) روایت شده است که:
خواستار سکونت در بهشت باید زیارت ( مظلوم ) را رها نکند.
مىپرسند:مظلوم کیست؟
مىفرماید:حسین است.هر کس با شوق به او و محبت به رسول اللهو فاطمه و
على، او را زیارت کند بر سفرههاى بهشتى مهمان اهل بیت خواهد بود.(14)
تاءکیدى که امام، روى عنصر ( مظلومیت ) در زیارت سید الشهدادارد، جاى دقت
و تامل است و انگیزه حمایت از مظلوم و احیاء یاد او و سپاس از فداکارى
انسانى والا در برابر ظالمان را بیان مىکند.
ائمه، در صدد تشویقمردم به زیارتند.یعنى ایجاد شوق و رغبت و انگیزه و
علاقه،و این اشتیاق، در صورتى فراهم مىآید که آثار یک عمل و نتایج یک
اقدام، براى شخص، روشن باشد.
در زیارت کربلا، چه پاداشى مىتواند بزرگتر از ( بهشت ) باشد؟
و چه انگیزهاىقوىتر از ( مرضى حق ) بودن، و خشنودى رسول خدا را جذب
کردن؟و چه نتیجه اى بالاتر از پیوند با اهل بیت، در دنیا و آخرت؟
iacap.net
اضطراب امتحان
عموماً اضطراب و ترس در سالهای اولیه زندگی رایج است اما اضطراب از مدرسه و خصوصاً امتحان، بین سنین 10 تا 11 سالگی شروع می شود و در 25% از دانشآموزان اضطراب امتحان آسیبزا بوده و با افزایش سن میزان آن افزایش مییابد و عملکرد تحصیلی دانشآموز را تحت تأثیر قرار میدهد.
اصطلاح کلی اضطراب امتحان، به نوعی از اضطراب با هراس اجتماعی خاص اشاره دارد که فرد را درباره تواناییهایش دچار تردید میکند و نتیجه آن ناتوانی مقابله با موقعیتهای دشوار مانند امتحان است. موقعیتهایی که فرد را در معرض ارزشیابی قرار داده و نیازمند حل مشکل هستند. بنابراین میتوان گفت، فرد مضطرب، در امتحان، مواد درسی را میداند اما شدت اضطراب مانع از آن میشود که او معلومات خود را نشان دهد. به این ترتیب، اضطراب امتحان نوعی اشتغال ذهنی به خود است که به نگرانی یا تحقیر خود و ارزیابی شناختی منفی از خود (یادم نمیآید، باید بیشتر میخوندم، همیشه گیجم، چرا یادم نمیاد؟...)، عدمتمرکز حواس و واکنشهای فیزیولوژیک نامطلوب مثل تپش قلب؛ پریدگی رنگ، خشکی دهان، عرق کردن کفدست، لرزش دست و صدا و .... منجر میشود.
انواع اضطراب امتحان
الف) اضطراب تسهیل کننده یا تسریع کننده: (طبیعی)
به اضطراب کم و یا در حد معقول که موجب تلاش بیشتر برای کسب موفقیت میشود و نتیجه بهتری را عاید فرد میکند، اضطراب تسهیل یا تسریع کننده اطلاق میشود.
نشانهها یا علایم اضطراب تسهیل یا تسریع کننده:
ب) اضطراب ناتوان کننده (غیر طبیعی)
اضطراب ناتوان کننده دلهره و تشویق شدیدی است که یا خود فرد دارد و یا اطرافیان آن را در فرد تشدید میکنند. اضطراب شدید اثر منفی روی عملکرد فرد میگذارد، زیرا با متأثر و درگیر کردن ذهن، زمینه فراموشیهای زودگذر و خطاهای ادراکی را فراهم میکند.
نشانههای اضطراب ناتوانکننده:
عوامل بوجود آورنده اضطراب امتحان
عوامل فردی:
عوامل خانوادگی:
عوامل مربوط به مدرسه::
نشانه ها و علایم اضطراب امتحان
نقش خانواده در کاهش اضطراب امتحان
توصیه هائی برای والدین:
اهمیت نوشتن و نیاز به صحیح نوشتن در ایجاد ارتباط با دیگران بر کسی پوشیده نیست.
در همین ارتباط از ابتدای آموزش رسمی خواندن و نوشتن، به کودکانمان میآموزیم که چگونه بنویسیم وچه اقداماتی در این باره انجام میدهیم تا بتوانند آموختههای خود را در موقعیتهای مختلف به کار گیرند.
مهمترین ماده درسی که این وضعیت را بر عهده دارد، املای فارسی است. املا در لغت به معنی پر کردن، بر سر جمع گفتن، تقریر کردن مطلبی تا دیگری آن را بنویسد، است.
در زبان فارسی کلمهای معادل املا و دیکته نداریم، ولی میتوانیم «از بر نویسی» یا «گفتار نویسی» را جایگزین کلمه املا یا دیکته کنیم. منظور این است که شخص گفتههای دیگران را بدون دیدن آن کلمات بنویسد.
با توجه به این که درس املا بنای علمی در یادگیری سایر دروس است و توجه به این مهم، یکی از ضروریات نظام آموزشی ماست و از طرفی روشهای متداول املا نمیتواند راه گشای مشکلات آموزشی در این درس باشد، لذا در این مجموعه سعی شده است چندین روش متنوع و جالب برای املا و تصحیح آن ارائه شود.
تا از همین ابتدای سال تحصیلی با یاری اولیا و آموزگاران در افزایش توانمندی دانشآموزان تلاش شود.
1) املا به صورت گروهی. به این شکل که بچهها را به گروههای 5 یا 6 نفره تقسیم میکنیم و در هر گروه، هر خط را یک نفر از گروه مینویسد و در انتها نمره گروهی میدهیم و آن املا در پوشه کار گروهها قرار میگیرد.
2) هر گروه یک متن املا با کمک تمام اعضای گروه خود مینویسد و ما املای همه گروهها را جمعآوری کرده و میخوانیم و سپس یا بهترین متن دیکته را به کل کلاس میگوییم و یا از هر گروه یک پاراگراف انتخاب کرده و دیکته تلفیقی تهیه کرده و به کل کلاس، دیکته میگوییم. در این صورت متن دیکته را بچهها انتخاب کردهاند.
3) بچهها را گروهبندی میکنیم و سپس هر گروه متن دیکتهای را مینویسد و برای گروه دیگر میخواند تا آن گروه بنویسند. دیکته گروه به گروه نام دیگر این دیکته است.
4) در روش دیگر، باز بچهها به گروههای 5 یا 6 نفره تقسیم میشوند. 10 کلمه مهم از درس انتخاب میکنیم و از بچهها در گروهها میخواهیم که هر کدام جملهای را در ارتباط با درس بنویسند و از کلمات مهم مورد نظر استفاده کنند و هر گروه جملات خود را کنار هم گذاشته و یک متن کوتاه و زیبا بسازد.
5) در مواقعی که شاگردی ضعیف است و در املا پیشرفت چندانی ندارد، میتوان در هنگام دیکته دانشآموز ضعیف را کنار دانشآموز قوی نشاند تا بعضی از لغات را که برایش مشکل است، با مشورت بنویسد. در نتیجه دانشآموز ضعیف، هم آن لغت را به خوبی به ذهن میسپارد و هم با افت نمره به طور مکرر مواجه نمیشود. البته این روش نباید به طور تکرار و همیشگی باشد.
6) در هنگام تصحیح کردن املا، معلم صحیح لغات را نمینویسد و دانشآموزان خودشان درست لغات را از کتاب پیدا میکنند و بعد ما به آن املا نمره میدهیم. یعنی، ابتدا دور کلمات اشتباه خط میکشیم و صحیح آن را بچهها مینویسند و ما به صحیح نوشتن آنها نمره میدهیم.
7) روش دیگر این است که معلم بهتر است متن دیکته را قبل از املا برای بچهها بخواند، ولی بچهها چیزی ننویسند و تنها گوش دهند.
8) بعد از املا هم باید متن مجدداً خوانده شود، یعنی در هر املا کل متن باید سه بار خوانده شود.
9) در صورت دیگر املا، میتوان شفاهی دیکته را خواند و بچهها لغات مهم آن را هجی کنند و در هوا بنویسند.
10) نوع دیگر املا میتواند چنین باشد که شاگرد پشت سری کلمات را روی پشت فرد جلویی بنویسد و شاگرد جلویی از روش حرکت انگشتی فرد عقبی بتواند لغات را بفهمد و بنویسد که این یک نوع بازی و املا است.
11) در روش دیگر به بچهها میگوییم روزنامه با خود به کلاس بیاورند و لغات را ببرند و از لغات بریده شده یک بند املا برای ما درست کنند و بر روی ورقه بچسبانند. یا این روش میتواند به صورت گروهی هم صورت گیرد.
12) میتوان املایی را به صورت پلیکپی بدون نقطه، بدون تشدید و یا به صورت لغات ناقص به دانشآموزان داد تا آنان در جای مناسب نقطه بگذارند و یا تشدید قرار دهند یا لغات ناقص را کامل کنند.
13) میتوان دیکته را به صورت لغات صحیح و غلط در کنار هم قرار داد تا بچهها کلمه غلط را خط بزنند.
14) روش دیگر املا میتواند به صورت تصویری باشد. یعنی، شکل را به دانشآموزان بدهیم تا آنان املای صحیح آن را بنویسند.
15) املای تقویت حافظه: بدین صورت که معلم متنی را روی تخته مینویسد و سپس متن را برای دانشآموزان میخواند و سپس روی نوشتههایش روی تخته پرده میکشد و بچهها باید هر آنچه از متن فهمیدهاند را بنویسند. سپس معلم پرده را از تخته برمیدارد و بچهها متن خود را با متن تخته مقایسه میکنند و به خود امتیاز میدهند.
16) روش دیگر، میتواند استفاده از آینه باشد که کلمات را بر عکس بنویسیم و بچهها با آینه درست آن را بنویسند و یا صحیح آن را بخوانند.
17) دیکته آبکی: روش دیگر، استفاده از آب و محیط حیاط مدرسه است. بدین ترتیب که بچهها به صورت انفرادی و یا گروهی با خود آبپاش به مدرسه میآورند و با آب دیکته را روی زمین بنویسند و گروهی نوشتههای خود را تصحیح کنند.
18) روش دیگر در تصحیح املا این است که دانشآموزان با اشتباهات خود جمله بسازند و یا دیکته به صورت جملهسازی از لغات مهم درس باشد.
19) کلمات مهم یا مشکل درس را روی پارچه بنویسند و سپس با خمیر و یا نخ و سوزن کلمات را بسازند و یا بدوزند که در این صورت املا با هنر و بازی توأمان میشود (یادگیری تلفیقی)
20) دانشآموزان از اشتباهات خود در املا کلمات همخانواده، متضاد و یا هم معنا بنویسند.
21) برای آشنایی دانشآموزان با انواع صداها و لهجهها در هنگام دیکته گفتن و از این که بچهها تنها به صدا و لحن معلم خود خو نگیرند، معلم میتواند از اطرافیان خود بخواهد تا متن املا را بر روی نوار بخوانند و صدای خود را ضبط کنند و سپس آن متن را به کلاس بیاورد و بچهها از روی آن نوار دیکته بنویسند و در هنگام ارزشیابی پایانی و یا هر زمان دیگر بچهها دچار مشکل نشوند.
22) همکاران معلم میتوانند در املاهای کلاسی جای خود را تعویض کنند و به بچههای کلاسهای دیگر املا بگویند تا بچهها با انواع صداها و لحن و گویش در دیکته آشنا شوند.
23) دانشآموزان میتوانند به والدین خود دیکته بگویند و والدین در املای خود چند کلمه را اشتباه بنویسند تا بچهها آنها را تصحیح کنند و به پدر و مادر خود نمره دهند.
24) بچهها میتوانند به معلم خود دیکته بگویند. هر گروه یک پاراگراف به معلم بگوید و در انتها گروهها ورقه معلم را تصحیح کنند و یا هر گروه پاراگراف مخصوص به خود را صحیح کند. البته بهتر است معلم چند کلمه را عمداً اشتباه بنویسد.
25) برای والدین بیسواد، فرزند میتواند صدای خود را ضبط کند و از روی صدای خود به خودش دیکته بگوید یعنی صدای ضبط شده خود را جایگزین صدای اولیای خود که بی سواد هستند، نماید.
26) یکی دیگر از روشها برای تصحیح املا این است که میتوان املا را به بچهها داد تا تصحیح کنند، ولی در نهایت نمره نهایی را معلم بدهد و یا دانشآموزان تصحیح کننده با مداد کنار دفتر فرد، نمره بگذارند و بعد معلم، نمره خود را با نمرهای که دانشآموزان داده مقایسه کند.
27) معلم لغاتی را بر روی مقوا مینویسد و مقوا را به تخته نصب میکند و زمان کوتاهی وقت میدهد تا دانشآموزان کلمات را به دقت نگاه کنند و سپس مقوا را جمع میکند. در این جا بچهها هر آنچه از لغات در ذهنشان مانده است را مینویسند و ما لغات و کلمات آنان را تصحیح میکنیم تا دقت آنان سنجیده شود.
28) دانشآموزان املا را در هوا بنویسند و ما هم در هوا تصحیح کنیم نه با قلم و روی کاغذ.
29) روش دیگر املا که همراه با بازی هم است، این است که دانشآموزان با گچ روی زمین مدرسه و حیاط مدرسه دیکته بنویسند و سپس حیاط را دستهجمعی بشویند تا آثار گچ حیاط مدرسه را کثیف نکند.
30) معلم میتواند املا را بر روی چندین کارت بنویسد و این کارتها بین گروهها تقسیم شود تا تمام گروهها کارت را ببیند و سپس کارتها را جمع کرده و از روی آنها دیکته بگوید.
لازم به تذکر است که روشهای املا که به عنوان نمونه بیان گردید را نباید به عنوان روش واحد تلقی کرد. اگر هر روشی بیشتر از اندازه استفاده گردد، ارزش آموزشی خود را از دست میدهد. لذا اگر معلم بنا به ضرورت و در نظر گرفتن تنوع، روشهای متنوع املا را به کار گیرد نتیجه مفیدی عاید دانشآموزان خواهد شد.
> بسمه تعالی
> چه خوب است که ما نامهای زیبای حضرت زهرا (س)را بر فرزندان خود بگذاریم
>
> اسامی ؛ کنیه ها و القاب حضرت فاطمه سلام الله علیها
>
>
> نام مبارک آن حضرت در آسمان = منصوره
>
> کنیه های آن حضرت عبارتند از :
> امّ الحسن- امّ الحسین- امّ المحسن- امّ الائمه - امّ ابیها – ام
> حسنین
> ام الخیره – ام البرره – ام المؤمنین – ام السبطین - قرّة عین المصطفی
> حبیبه
> المصطفی - بهجه الفؤاد- درّة بیضاء- سیدة النساء
>
> سایر نامها و القاب :(صد نام زیبا)
> فاطمه- صدیقه – مبارکه – طاهره- زکیه – راضیه – مرضیه- محدثه- زهرا مطهره –
> عارفه- کوثر- تقیه- وحیده- صادقه- شریفه – ریحانه – زهره انسیه- حانیه- هانیه
> –
> عذرا- حوراء - حلیفه- کریمه- حبیبه – صابره سلیمه- محترمه - صفیه- مکرمه
> -آیه-
> سهره – عالمه – علیمه – معصومه مظلومه- جمیله- جلیله – محتشمه- میمونه – منصوره
> –
> حکیمه – فهیمه- عقیله عطوفه- رؤوفه – حنانه – عابده- زاهده – قوامه – شفیعه –
> شفیقه
> – انانه – ولیمه - امینه- مکینه – جوهره – سنیه – علیه – سیده – حره – حصان –
> بتول
> – مریم - سماویه- مکرمه – معلومه – مفطومه – صامیه – متهجده – وصفیه - حامله -
> رحیمة- شهیدة - عفیفة- قانعة- رشیدة - شریفة - مغضوبة تفّاحة محزونة-
> مکروبة-
> علیلة - قوّامة - باکیة - صوّامة – برّة - شفیقة – ولیّة درّة –عزة-
> سنیّة - علیّة- مبارکة - معظّمة -عالیة-ْکُبْرَی-
> صِّدِّیقَةُاَلْکُبْرَی-نُّورِیَّةُ
>
>
> التماس دعا
اشرف زنگنه کرمانشاهی
>>ماجرای شاخه گل
>>مردی مقابل گل فروشی ایستاد. او می خواست دسته گلی برای مادرش که در شهر دیگری
>> بود
>>سفارش دهد تا برایش پست شود.
>>وقتی از گل فروشی خارج شد٬ دختری را دید که در کنار درب نشسته بود و گریه می
>> کرد.
>>مرد نزدیک دختر رفت و از او پرسید : دختر خوب چرا گریه می کنی ؟
>>دختر گفت: می خواستم برای مادرم یک شاخه گل بخرم ولی پولم کم است. مرد لبخندی
>> زد و
>>گفت :با من بیا٬ من برای تو یک دسته گل خیلی قشنگ می خرم تا آن را به مادرت
>> بدهی.َ
>>وقتی از گل فروشی خارج می شدند دختر در حالی که دسته گل را در دستش گرفته بود
>>لبخندی حاکی از خوشحالی و رضایت بر لب داشت. مرد به دختر گفت : می خواهی تو را
>>
>>برسانم؟ دختر گفت نه ، تا قبر مادرم راهی نیست!
>>مرد دیگرنمی توانست چیزی بگوید٬ بغض گلویش را گرفت و دلش شکست. طاقت نیاورد٬
>> به گل
>>فروشی برگشت٬ دسته گل را پس گرفت و ۲۰۰ کیلومتر رانندگی کرد تا خودش آن را به
>> دست
>>مادرش هدیه بدهد.
>>
>>
>>شکسپیر می گوید: به جای تاج گل بزرگی که پس از مرگم برای تابوتم می آوری، شاخه
>> ای
>>از آن را همین امروز به من هدیه کن!
فرستنده :زنگنه