زیارت امام حسین (ع) در روایات

:براى زیارت‏ هیچ امامى، به اندازه زیارت حسین بن على(ع) در ( کربلا )
تاءکید نشده است.

حتى براى زیارت رسول خدا(ص) هم آن همه سفارش و دستور نیست.

گاهى در روایات،زیارت ( کربلا )، از زیارت ( کعبه ) هم برتر و بالاتر به
حساب آمده است و براى زیارت سیدالشهدا، پاداشى برابر دهها و صدها حج و
عمره بیان شده است، باید راز قضیه را فهمید.

لحن و بیانى‏که در احادیث مربوط به زیارت سیدالشهدا(ع) به کار رفته است،
بسیار جدى و آمیخته با تاءکیدات فراوان است.

ضرورت‏زیارت را در هر حال و همواره مطرح مى‏کند، آن را براى یک شیعه و
پیرو امام، در حد یک ( فریضه ) مى‏شمارد، ترک آن را بسیار ناپسند مى‏داند
و هیچ عذر و بهانه و خوف و خطر را مانع از آن به حساب نمى‏آورد و به
رسمیت نمى‏شناسد.

ازانبوه روایات گوناگون، به چند نمونه اشاره مى‏کنیم:

امام صادق(ع)در دیدار با یکى از اصحاب برجسته اش به نام ( ابان بن تغلب )
، از وى مى‏پرسد:اى ابان:

کى به زیارت قبر حسین رفته‏اى ؟

ابان - مدتى است طولانى که به زیارتش نرفته‏ام.

امام - سبحان‏الله...تو از بزرگان و روساى شیعه‏هستى‏ودر عین حال،
حسین(ع) را رها کرده و به زیارتش نمى‏روى؟...(1) امام باقر(ع) از یکى از
شیعیان پرسید:فاصله میان شما و حسین (ع) چه قدر است؟

- بیست‏و شش فرسخ (یا:شانزده فرسخ) - آیا به زیارت قبرش مى‏روید؟

- نه!- چه‏قدر جفا کردید!...(2) زیارت حسین رفتن، یک تکلیف مکتبى براى
شیعه او و پیرو مکتب عاشورا است.

بدون پیوند باآن مرقد و مزار، ( شیعه بودن ) داراى خلل است.این مطلبى است
که خود ائمه دین فرموده‏اند.امام صادق(ع؟فرمود:

هر کس به زیارت‏حسین(ع) نرود تا بمیرد، در حالیکه خود را هم شیعه ما
بداند، هرگز او شیعه ما نیست.و اگر از اهل بهشت هم باشد، او مهمان
بهشتیان است:

( من لم یاءت قبرالحسین(ع) و هم یزعم انه لنا شیعه حتى یموت، فلیس هولنا
بشیعه و ا ن کان من اهل الجنه فهو ضیفان اهل الجنه )(3) امام صادق(ع) در
جاى دیگر فرمود:

کسى که‏توانایى زیارت حسین را داشته باشد ولى زیارت نکند، نسبت به پیامبر
اسلام و ائمه ( عاق ) شده است.(4) و نیز، آن حضرت فرموده است:

زیارت‏حسین بن على(ع)، بر هر کسى که ( حسین ) را از سوى خداوند، (امام)
مى‏داند لازم و واجب است:

( زیاره الحسین‏بن على واجبه على کل من یقر للحسین بالاءمامه من ا
لله‏عزوجل.)(5) و اینکه:هر که تا هنگام مرگ، به زیارت حسین(ع) نرود،
دین‏و ایمانش نقصان دارد.(6) امام باقر(ع) فرموده است شیعیان ما را به
زیارت قبر حسین بن على دستور بدهید.چرا که زیارت او، بر هر مومنى که به (
امامت الهى ) حسین(ع)، اقرار دارد، فریضه است.(7) و در سخنى دیگر فرموده
است:شیعیان ما را دستور دهید تا حسین(ع) را زیارت کنند.همانا زیارت او
عمر را زیاد، رزق را افزون، و بدیها را دفع مى‏کند و زیارت او، بر هر
مومین که به امامت او از سوى خداوند اعتقاد دارد واجب است.(8) گویا بین
اعتقاد به امامت و رهبرى، با رفتن به زیارت، ملازمه‏است و زیارت عمل به
تعهد و وفاى کامل به پیمانى است که بین هر امام و پیروان او برقرار است.

پاورقى :
1 - کامل‏الزیارات، ص 331، سفینه البحار، ج !ص 565، بحار الانوار، ج (بیروتى) ص‏7.

2 - کم بینکم‏و بین الحسین؟قلت:ست و عشرون فرسخا.قال له:او ما
تاءتونه؟قلت:لا قال:ما اجفا کم!...(وسائل الشیعه، ج 10 ص 337 و 338، حدیث
16 و 20، بحار الانوار، ج 98 ص 5).

3 -وسائل الشیعه، ج 10 ص 336، حدیث 11 بحار الاءنوار، ج 98 ص 4.

4 - وسائل الشیعه، ج 10 ص 333، حدیث 2.

5 - وسائل الشیعه، ج 10 ص 346 حدیث 5.

6 - ...کان منتقص‏الدین، منتقص الایمان.(بحار الانوار ، ج 98 (بیروتى) ص 4).

7 - مروا شیعتنابزیاره قبر الحسین بن ع لى، فان اتیانه مفترض على کل مومن
یقر للحسین بالامامه من الله.(کامل الزیارت، ص 121، بحار الانوار، ج 98 ص
1،3 و 4).

8 - وسائل الشیعه، ج 10 ص 321، حدیث 8 و ص 345 حدیث 1 و 5.

پاداشهاى عظیم
آنچه درزیارت حسین بن على(ع) بسیار چشمگیر است، ثوابهاى کلان و پاداشهاى
عظیم و محیر العقولى است که در روایات ائمه، براى آن بیان شده است.امام
صادق(ع) در روایتى، براى زیارت حسین بن على، ثوابى همچون پاداش نبرد در
رکاب پیامبر و امام عادل بیان مى‏کند.(1) در جاى دیگر، پاداشى همچون اجر
شهیدان ( بدر ) را نوید مى‏دهد.(2) و در احادیث بسیارى، ثواب حج و عمره
مکرر رابراى آن بر مى‏شمارد.و در سخنى، امام صادق(ع) براى کسى که به
زیارت حسین برود، با این خصوصیت که نسبت به حق آن حضرت، معرفت و شناخت
داشته باشد ( عارفا بحقه ) پاداش آزاد کردن هزار برده، و آماده کردن هزار
اسب براى مجاهدان راه خدا را بشارت داده است.(3) و با تعبیرات دیگر،
پاداشهایى کمتر و بیشتر نقل شده است.راز آن چیست؟

مى‏دانیم که هر عمل،با توجه به اینکه در چه زمانى، در چه مکانى، و در چه
شرایطى و از سوى چه کسى و با چه انگیزه و هدفى و با چه میزان رشد و آگاهى
و بصیرت، انجام بگیرد، ارزشهاى متفاوت و تاءثیراتى مختلف پیدا مى‏کند.

مرحوم علامه مجلسى،در بیان رمز این اختلاف پاداشها و گوناگونى تعبیرها در
ثواب آن، مى‏گوید:

( ...شایداختلاف این اخبار، در اندازه ارزش و فضیلت و ثواب زیارت را توان
بر اختلاف اشخاص و عملها، و نیز، کم و زیادى ترس در راه زیارت، یا دورى و
نزدیکى مسافت و ...حمل کرد.زیرا هر عمل نیکى، نسبت به اختلاف مراتب اخلاص
و شناخت و تقوا و دیگر شرایطى که موجب کمال یک عمل است، داراى ثواب و
ارزشهاى متفاوت مى‏شود.علاوه بر اینکه در بسیارى از احادیث، امامان، طبق
درک و شعور و اندازه ایمان و ظرفیت و گنجایش فکرى طرف، سخن
مى‏گفتند...)(4) آنچه مسلم است، ارت‏کربلا، همیشه آزاده نبوده، بلکه
همراه با گرفتاریها و محدودیتهایى بوده است که موجب دشوارى زیارت مى‏گشته
است (بعدا به این بحث خواهیم‏رسید) ولى ائمه، براى همین شرایط هم، تکلیف
را ساقط ندانسته و به زیارت حسین(ع) دستور مى‏دادند.

به این قطعه از تاریخ، دقت کنید:

یکى از شیعیان، به‏نام حسین، نوه ( ابو حمزه ثمالى )، نقل کرده است که:در
اواخر دوره بنى امیه به قصد زیارت حسین بن على، بیرون آمدم‏ولى مخفیانه
حرکت مى‏کردم تا اهل شام، نفهمند، تا اینکه شب فرا رسید و مردم به خواب
رفتند.شب، از نیمه گذشته بود که غسل زیارت کردم و به سوى قبر سیدالشهدا
عزیمت کردم.

نزدیکیهاى‏قبر که رسیدم، با مردى رو به رو شدم، زیبا روى و خوشبو و سفید
چهره، که به من گفت:

برگرد، الان‏نمى‏توانى زیارت کنى.برگشتم.اواخر شب باز رفتم، باز هم آن
مرد را دیدم که گفت:دسترسى پیدا نمى‏کنى.

گفتم:چرا نتوانتم‏به زیارت فرزند پیامبر و سالار جوانان بهشت برسم؟من
پیاده از کوفه در این شب جمعه به اینجا آمده‏ام.مى‏ترسم که صبح شود و هوا
روشن گردد و نیروهاى مسلح بنى‏امیه مرا بکشد.گفت:برگرد، فعلا
نمى‏شود...چون حضرت موسى و فرشتگان، هم اکنون به زیارت مشغولند.برگشتم و
صبر کردم تا اینکه سحر د.غسل کردم و نزدیک قبر رفتم و آن مرقد را زیارت
نمودم و نماز صبح را در آنجا خواندم و از ترس شامیان، بسرعت از آنجا
برگشتم ).(5) آیا کسى که‏در چنین وضعیت مخفیانه، به زیارت قبر مولایش
حسین برود و همراه با دلهره و هراس از نگهبانانى که ماءمور کنترل و
ممانعت از زئران تربت کربلا هستند، زیارت کند، مستحق ثوابى بیشتر نیست؟!
( معاویه بن وهب ) مى‏گوید وارد منزل حضرت صادق(ع) شدم.در نماز خانه
منزلش، به نماز ایستاده بود، صبر کردم تا نمازش تمام شد.دیدم پس از نماز،
دست به دعابرداشت و براى زائران قبر حسین بن على دعا کرد، آنانکه با
انفاق مال و تلاش بدنى به زیارت مى‏روند، براى پیوند با ائمه و شاد کردن
رسول خدا و پاسخگویى به فرمان امامان و خشمگین ساختن دشمنان و راضى کردن
خداوند.و چنین دعا کرد:

خدایا، از آنان‏راضى باش، و خود و خانواده‏شان را، شب و روز، نگهدار، و
همراهى‏شان کن و از شر هر جبار سرکشى و ستمگر، و از گزند شیاطین نهان‏و
آشکار در امانشان بدار و نیازهایشان را برآور...خدایا به آنان، بخاطر
اینکه از وطن، دور ماندند و ما را بر فرزندان و بستگان خود برگزیدند،
بهترین پاداشها را عطا کن.خدایا!دشمنان ما، این زائران را به خاطر سفر،
ملامت کردند ولى این سرزنشها، هرگز پیروان ما را از این زیارت، مانع
نگشت.آمدند تا با مخالفان ما مخالفت کرده باشند!خدایا!آن چهره‏ها را که
آفتاب در این راه تغییر داد، رحمت کن، آن صورتهائى را که بر تربت حسین،
قرار گرفت، مورد لطف قرار بده، آن چشمهایى را که در راه ما اشک ریخت، آن
دلهایى‏که براى ما و تشنگى ما سوخت، آن ناله‏هایى که براى ما سر داده شد،
رحمت کن.

خدایا!من آن بدنهاو جانها را تا قیامت، تا هنگام ورود به کوثر در آن روز
تشنگى بزرگ، به تو امانت مى‏سپارم...

امام، همچنان دعا مى‏خواند و سجده مى‏کرد.

پس از فراغت‏از نماز، گفتم:این دعاهایى را که از شما شنیدم، اگر در حق
کسى بود که خدا را نمى‏شناخت، مى‏پنداشتم که هرگز به آتش دوزخ نخواهد
سوخت به خدا قسم، (با این دعاهاى شما؟آرزو کردم که اى کاش به حج نرفته
بودم و حسین را زیارت مى‏کردم.

امام فرمود:توبه او بسیار نزدیکى.پس چه چیز مانع از آن مى‏شود که به
زیارتش بروى؟اى معاویه بن وهب!مبادا که این کار را ترک کنى؟

گفتم:نمى‏پنداشتم‏که کار، به این ارزش و عظمت مى‏رسد.(6) همین معاویه بن
وهب، نقل مى‏کند که:

امام صادق(ع)به من فرمود، هرگز زیارت حسین(ع) را به خاطر ترس، رها مکن.هر
کس زیارت آن حضرت را واگذارد و به سبب ترس، زیارت نکند، حسرت فراوان
خواهد دید.اى معاویه!آیا دوست ندارى که خداوند تو را در میان کسانى ببیند
که پیامبر دعایشان کرده است؟آیا دوست ندارى که با فرشتگان همدوش باشى و
در قیامت، بى گناه به محشر آیى و جزء کسانى باشى که با پیامبر دست
مى‏دهند؟!...(7) رسول خدا ، در ضمن گفتار مفصلى‏به امیرالمومنین، که
فضیلت زیارت قبر على و فرزندش حسین و تشویق به زیارت آنان را بیان مى‏کند
و ثواب اخروى آنرا مى‏گوید، مى‏فرماید:

لیکن عده‏اى پست‏و فرومایه، زائران قبر شما را سرزنش و ملامت مى‏کنند،
آنچنانکه زن بدکاره را ملامت مى‏کنند، آنان، بدترین افراد امت من
مى‏باشند که هرگز به شفاعتم نرسند و بر حوض کوثر وارد نشوند...)(8) در
سخنى دیگر، پیامبر اسلام، خطاب به حسین، هنگامى که جاى شمشیر را بر پیکر
او مى‏بوسید، فرمود:

تو و پدرت و برادرت، شهید خواهید شد.

حسین، مى‏پرسد:از امت تو، چه کسانى ما را زیارت خواهند کرد؟

پیامبر فرمود:مرا،و پدر و برادرت و خودت را، جز کسانى از امت راستین من،
زیارت نمى‏کند.)(9) در حدیث هم، زیارت ائمه، در ردیف جهاد با دشمنان به
حساب آمده است.(10) زیارت حسین، براى تهیدستان، به جاى زیارت حج محسوب
مى‏شود و خداوند، پاداش حج را به آنان مى‏دهد.(11) یکى از زنان‏شیعه، به
نام ( ام سعید احمسیه ) که اهل عراق بود و براى زیارت قبور شهداى احد، به
مدینه مشرف شده بود، در مدینه، به خدمتکار خود گفت:مرکبى براى رفتن به
مزار شهدا کرایه کن.

آنگاه،تصمیم گرفت تا آماده شدن مرکب، به دیدار فرزند پیامبر، حضرت صادق(ع) برود.

در حالى که دیداروى با امام در منزل آن حضرت، طول کشیده و کرایه‏چى، معطل
گشته بود، خدمتکارش آمد و به ( ام احمسیه ) گفت:مرکب، آماده است.

امام صادق(ع) پرسید:چه مرکب؟کجا مى‏خواهى بروى؟

آن زن،مى‏گوید:گفتم:سر خاک شهدا، حضرت صادق(ع) فرمود:تعجب از شما مردم
عراق است، براى زیارت شهدا، راهى طولانى و سفرى دراز را طى‏مى‏کنید ولى (
سیدالشهدا ) را وا مى‏گذارید و به زیارتش نمى‏روید! گفتم:سید الشهدا
کیست؟

فرمود:حسین بن على.

گفتم:من زنى بیش نیستم.

امام:باشد!... براى‏کسى مثل تو، مانعى ندارد که به زیارتش بروى، آنگاه از
ثواب عظیم این زیارت، برایم بیان فرمود.)(12) در مورد زیارت شائقانه‏و
عاشقانه که از یور محبت و شیفتگى انجام گیرد، نیز، احادیثى نقل شده است
که به ذکر دو نمونه اکتفا مى‏شود:

امام صادق(ع) فرمود:

روز قیامت،یک منادى ندا مى‏دهد:( زائران حسین کجایند؟) جمعى بر
مى‏خیزند.به آنان گفته مى‏شود:در زیارت حسین، چه مى‏خواستید و چه اراده
کردید؟

مى‏گویند:زیارت‏ما، بخاطر محبت به پیامبر و على و فاطمه بود.

به آنان گفته مى‏شود:اینک،این محمد و على و فاطمه و حسین و حسین! پس به
آنان بپیوندید.شما در درجات آنان هستید.به پرچم پیامبر ملحق شوید.

آنگاه،آنان، در سایه سار لواى خاصى که در دست على بن ابى طالب است قرار
مى‏گیرند تا وارد بهشت گردند.(13) محبت، انسان را در دنیا به این دودمان،
پیوند میدهد.زیارت محبت آمیز هم، در نهایت انسان را در آخرت به خاندان
رسالت پیوند میدهد.آشنایى انسانها را در این دنیا با دستگاه‏ولایت و
خاندان پیامبر عامل جذب به این ( عروه الوثقى ) است که در آن دنیا هم (
حبل المتین ) نجات و سعادت خواهد شد.

از امام صادق(ع) روایت شده است که:

خواستار سکونت در بهشت باید زیارت ( مظلوم ) را رها نکند.

مى‏پرسند:مظلوم کیست؟

مى‏فرماید:حسین است.هر کس با شوق به او و محبت به رسول الله‏و فاطمه و
على، او را زیارت کند بر سفره‏هاى بهشتى مهمان اهل بیت خواهد بود.(14)
تاءکیدى که امام، روى عنصر ( مظلومیت ) در زیارت سید الشهدادارد، جاى دقت
و تامل است و انگیزه حمایت از مظلوم و احیاء یاد او و سپاس از فداکارى
انسانى والا در برابر ظالمان را بیان مى‏کند.

ائمه، در صدد تشویق‏مردم به زیارتند.یعنى ایجاد شوق و رغبت و انگیزه و
علاقه،و این اشتیاق، در صورتى فراهم مى‏آید که آثار یک عمل و نتایج یک
اقدام، براى شخص، روشن باشد.

در زیارت کربلا، چه پاداشى مى‏تواند بزرگتر از ( بهشت ) باشد؟

و چه انگیزه‏اى‏قوى‏تر از ( مرضى حق ) بودن، و خشنودى رسول خدا را جذب
کردن؟و چه نتیجه اى بالاتر از پیوند با اهل بیت، در دنیا و آخرت؟

 


 
 

اضطراب امتحان

iacap.net

اضطراب امتحان

عموماً اضطراب و ترس در سال‌های اولیه زندگی رایج است اما اضطراب از مدرسه و خصوصاً امتحان، بین سنین 10 تا 11 سالگی شروع می شود و در 25% از دانش‌آموزان اضطراب امتحان آسیب‌زا بوده و با افزایش سن میزان آن افزایش می‌یابد و عملکرد تحصیلی دانش‌آموز را تحت تأثیر قرار می‌دهد.

اصطلاح کلی اضطراب امتحان، به نوعی از اضطراب با هراس اجتماعی خاص اشاره دارد که فرد را درباره توانایی‌هایش دچار تردید می‌کند و نتیجه آن ناتوانی مقابله با موقعیت‌های دشوار مانند امتحان است. موقعیت‌هایی که فرد را در معرض ارزشیابی قرار داده و نیازمند حل مشکل هستند. بنابراین می‌توان گفت، فرد مضطرب، در امتحان، مواد درسی را می‌داند اما شدت اضطراب مانع از آن می‌شود که او معلومات خود را نشان دهد. به این ترتیب، اضطراب امتحان نوعی اشتغال ذهنی به خود است که به نگرانی یا تحقیر خود و ارزیابی شناختی منفی از خود (یادم نمی‌آید، باید بیشتر می‌خوندم، همیشه گیجم، چرا یادم نمیاد؟...)، عدم‌تمرکز حواس و واکنش‌های فیزیولوژیک نامطلوب مثل تپش قلب؛ پریدگی رنگ، خشکی دهان، عرق کردن کف‌دست، لرزش دست و صدا و .... منجر می‌شود.

انواع اضطراب امتحان

الف) اضطراب تسهیل کننده یا تسریع کننده: (طبیعی)

به اضطراب کم و یا در حد معقول که موجب تلاش بیشتر برای کسب موفقیت می‌شود و نتیجه بهتری را عاید فرد می‌کند، اضطراب تسهیل یا تسریع کننده اطلاق می‌شود.

نشانه‌ها یا علایم اضطراب تسهیل یا تسریع کننده:

    • فرد به خاطر مرور کردن درس‌هایش دچار هیجان می‌شود.
    • خودش را در اتاقش حبس می‌کند و مشغول درس خواندن می‌شود و به کوچکترین مزاحمت اعتراض می‌کند.
    • به شیوه‌ی خاصی درس‌هایش را مرور می‌کند، مثلاً با صدای بلند درس می‌خواند در اتاق راه می‌رود و یا دراز می‌کشد.
    • به درخواست‌های اطرافیان توجه نمی‌کند یا در مقابل خواسته‌ها با اعتراض می‌گوید که درس دارد.
    • کم غذا یا نسبت به غذایی بی‌میل می‌شود.

ب) اضطراب ناتوان کننده (غیر طبیعی)

اضطراب ناتوان کننده دلهره و تشویق شدیدی است که یا خود فرد دارد و یا اطرافیان آن را در فرد تشدید می‌کنند. اضطراب شدید اثر منفی روی عملکرد فرد می‌گذارد، زیرا با متأثر و درگیر کردن ذهن، زمینه‌ فراموشی‌های زودگذر و خطاهای ادراکی را فراهم می‌کند.

نشانه‌های اضطراب ناتوان‌کننده:

        • فرد به خاطر مرور درس‌هایش دچار هیجان بیش از حد می‌شود.
        • دارای دلشوره و دل‌بهم خوردگی (احساس پروانه در شکم) است.
        • هنگام مرور درس‌هایش دستپاچه و عجول است.
        • از اینکه هر چه می‌خواند، چیزی نمی‌فهمد نالان است.
        • از گرفتن نمره‌ی کم‌ترس و وحشت دارد.
        • هنگام درس خواندن، ناخن‌هایش را می‌جود، پوست لب را می‌کند یا با موی سرش بازی می‌کند.
        • بی‌اشتهاست و نمی‌تواند غذا بخورد.
        • حالت تهوع دارد.
        • گریان است و بهانه‌گیری‌های بی‌دلیل دارد.

عوامل بوجود آورنده اضطراب امتحان

        • عوامل فردی
        • عوامل خانوادگی
        • عوامل مربوط به مدرسه

عوامل فردی:

        • انتظاربیش از حد از خود و ضعف اعتماد به نفس: گاهی انتظارات فرد از خود، بیش از توانایی‌های اوست. به عنوان مثال، یک دانش آموز متوسط، دائماً در پی کسب معدل 20 برای رقابت با دانش‌آموز ممتاز مدرسه است و چون به این هدف نمی‌رسد، دچار ضعف اعتماد به نفس و اضطراب می‌گردد.
        • عدم باور مثبت نسبت به موفقیت: گاهی دانش آموزان علیرغم تلاش برای خواندن و یاد گرفتن، مرتب با خود و دیگران مطرح می کنند که چه فایده، انقدر سخته که می دونم موفق نمی‌شم!
        • رقابت بیش از حد: زمانی است که دانش‌آموزان در مدرسه و یا فرزندان در خانه برای برتری یافتن بر یکدیگر و نه پیشرفت و موفقیت، به رقابت بپردازند.
        • عدم آمادگی و برنامه ریزی لازم : هنگامی که فرد به علت نداشتن برنامه‌ریزی درسی و مطالعه ی صحیح آمادگی لازم را برای امتحان کسب نکرده‌ باشد.
        • عدم تمرکز بر امتحان و درس خواندن: عدم دقت و تمرکز در انجام تکالیف یا درس خواندن در طول سال باعث می‌شود تا یادگیری سطحی باشد و در موقع امتحان یادآوری مطالب دشوار بوده و موجب اضطراب شود.
        • شخصیت مضطرب و کمال گرا: بخشی از این عامل ژنتیکی و بخشی از آن حاصل یادگیری در محیط خانواده و زندگی است، والدین مضطرب و کمال گرا، بطور غیر مستقیم، اضطراب و کمال‌گرایی را به فرزندان خود الگو می‌دهند.
        • کم بودن انگیزه و هوش متوسط : نداشتن انگیزه پیشرفت بالا بدلایل متعدد چون محیط خانوادگی، ضعف اعتماد به نفس و همچنین پاداش بیش از حد برای قبول شدن یا گرفتن نمره بالا (معمولاً بیست) از سوی والدین و اطرافیان..

عوامل خانوادگی:

        • سخت گیری بیش از اندازه: زمانی که والدین با نزدیک شدن زمان امتحان، فشار مضاعفی برای آماده شدن و گرفتن نمره (معمولاً بیست) در مورد فرزند خود به کار می‌برند و یا پی در پی درباره‌ی امتحان به او هشدار می‌دهند.
        • عدم حمایت و تشویق کودک: مواردی که والدین و خانواده، اهمیتی برای زمان امتحانات کودک و کنترل آرامش در خانه و پرهیز از سر و صدا و رفت و آمد قایل نمی شوند، دانش آموز احساس تنهایی و بی‌پشتوانگی نموده و مضطرب می‌گردد. در ضمن نباید به بهانه امتحان، کودک یا نوجوان درخانه تنها گذاشته شود.
        • والدین مضطرب وتوجه بیش از حد به مسایل تحصیلی فرزند: وجود اضطراب در والدین موجب انتقال آن به فرزند و تشدید اضطراب او می‌شود (مخصوصاً در ایام امتحان). برخی از والدین، هنگام امتحانات، بیش از فرزندانشان درگیر درس می‌شوند و حتی به مزاح می‌گویند که امتحان دارند!!! این امر به اضطراب بیشتر دانش آموز دامن می‌زند.
        • اختلافات خانوادگی: جو متشنج در خانواده، اختلافات والدین، تولد فرزند تازه در خانواده و ....
        • رقابت غیرمنطقی: وقتی ناتوانی‌ها ی دانش آموز با توانایی‌های دیگری سنجیده شود و این امر با سرزنش همراه باشد، اعتماد به نفس او کم و بر اضطراب او افزوده می‌شود. مثلا: پسر دوستم المپیاد ریاضی مدال آورده، اونوقت پسر من هنوز تقسیم سه رقمی رو بلد نیست!
        • تهدیدهای بی‌مورد: وقتی اطرافیان و مخصوصاً والدین، شرایط ویژه و سخت در ایام امتحان برقرار می‌کنند و فرزند خود را از گرفتن نمره کم یا عدم قبول شدن می‌ترسانند و تهدید می‌کنند.
        • الگوهای خشک فرزندپروری: برخی والدین: ارتباط مناسب و دوستانه ای با فرزند خود برقرار نمی کنند و از سیاست چوب تر! استفاده می‌کنند که این امر، فاصله آنها را از نظر عاطفی با فرزندشان بیشتر کرده و او را دچار مشکل می‌کند.
        • سرزنش و تنبیه: وقتی اطرافیان فردی را با القابی مانند بی‌استعداد، بی‌عرضه و ... مورد خطاب قرار می‌دهند، تصویر ذهنی ناتوانی یا تفکر منفی را در فرد بوجود می‌آورند. این امر اضطراب امتحان را در فرد تشدید می‌کند.
        • وضعیت اقتصادی پایین و عدم تشویق: در برخی خانواده ها، بدلیل شرایط اقتصادی پایین، والدین آنقدر درگیر مسائل اقتصادی و رتق و فتق امور می‌شوند که حتی نمی‌دانند فرزند آنها کلاس چندم است! تا تشویقی در کار باشد.

عوامل مربوط به مدرسه::

        • انتظارات غیرواقعی آموزگاران: علیرغم تلاش معلمان زحمتکش، برخی انتظارات غیر واقعی از دانش‌آموزان، آنها را در وضعیت بدی قرار می‌دهد. در حالی که توجه به تفاوت‌های فردی آنها از این انتظارات می‌کاهد.
        • محیط نامناسب امتحان و مقررات خشک: گاهی قوانین خشک، رسمی و انعطاف‌ناپذیری که بر مبنای عدم‌اعتماد به دانش‌آموز از سوی مدرسه و عوامل اجرایی امتحانات وضع گردیده، می‌تواند بر شدت اضطراب بیفزاید.
        • نوع پرسش‌های امتحان: گاه بر اساس توافق قبلی امتحان از بخشی از کتاب است و سر امتحان مشخص می‌شود که از جاهای دیگر هم سوال آمده است، این امر نیز اضطراب زیادی در دانش آموز ایجاد می‌کند.
        • ایجاد رقابت‌های ناسالم: بهتر است هر دانش آموز تنها با خودش مقایسه شود و مسیر پیشرفت او مشخص گردد.
        • عوامل مزاحم مثل سر و صدا و نور و تهویه نامناسب: نور کم یا خیلی زیاد، سروصدای بیرون از مدرسه و ...
        • بیش از حد مهم جلوه دادن برخی درس‌ها: وقتی معلم یا والدین بعضی از درس‌ها را به هر دلیلی خیلی مهم تلقی می‌کنند، در فرد ترس یا نگرش منفی نسبت به آن درس‌ها به وجود می‌آید.

نشانه ها و علایم اضطراب امتحان

        • ناراحتی‌های گوارشی، ‌آشفتگی معده، ‌سرگیجه، بی‌اشتهایی، حالت تهوع
        • تپش قلب، بی‌خوابی، تنگی و کوتاهی نفس
        • لرزش در صدا، ضعف، عرق کردن کف دست
        • لکنت زبان، ‌خشکی دهان
        • عدم تمرکز، آشفتگی ذهن، ارزیابی غلط از توانایی های خود، افت تحصیلی، بیزاری از مدرسه، خطاهای ادراکی، حواس پرتی، هیجانات افراطی، کاهش سیستم ایمنی بدن

نقش خانواده در کاهش اضطراب امتحان

        • ایجاد جو عاطفی دور از تنش و مشاجره در خانه
        • محدود نمودن میهمانی و رفت و آمدهای مکرر
        • توجه به خواب، استراحت و تفریح دانش‌آموز
        • کاهش یا حذف وظایف محوله خانگی به دانش‌آموز در زمان امتحانات
        • حمایت عاطفی و اطمینان بخشی در دوران امتحانات به دانش آموز
        • کاهش زمان تماشای تلویزیون تا حد امکان در زمان امتحانات
        • خودداری از ایجاد ترس ودلهره در دانش آموز
        • خودداری از فشار و توقع بیش از حد برای مطالعه از دانش آموز
        • خودداری از سرزنش دانش آموز به واسطه ی امتحان ناموفق
        • خودداری از حبس نمودن دانش آموز جهت مطالعه
        • پیش بینی تغذیه مناسب و قوی ویژه دانش آموز در ایام امتحانات و عدم مصرف مواد کافئین دار مانند: نوشابه، قهوه و غذاهای ادویه دار در برنامه غذایی
        • عدم بروز انتظار بالا و کمال گرایی از فرزندان از سوی خانواده نسبت به نمرات بالا
        • عدم مقایسه فرزندان با یکدیگر و با دیگران
        • عدم تأکید مکرر به درس خواندن
        • ایجاد انگیزه، تقویت روحیه با ارایه پاداش و تقویت های مطلوب
        • مرور برگه های امتحانی فرزندان به منظور شناسایی و رفع نقاط ضعف درسی آنان

توصیه هائی برای والدین:

        • توجه داشته باشیم که: فرد مضطرب از آینده می‌هراسد و این ترس بر فعالیت او تاثیر دارد و اغلب باعث‌ حمله‌های عصبی می‌شود. شخص مضطرب همیشه در شک و تردید به سر می‌برد و نمی‌تواند در هیچ موردی بسرعت تصمیم بگیرد؛ زیرا از اشتباه کردن می‌ترسد و عدم تصمیم را به تصمیم غلط ترجیح می‌دهد.
        • اجازه دهیم دانش‌آموزان بدانند که امتحان، ارزیابی از میزان پیشرفت تحصیلی آنان است. به وسیله امتحان مشخص می‌شود دانش‌آموز چه مطالبی را آموخته است و از ترکیب آموخته‌های خود چه مسائلی را می‌تواند حل کند یا به کشف چه مطالب تازه‌ای می‌تواند برسد.
        • پس از همان کلاس اول ابتدایی کودکان را تشویق به امتحان دادن بکنیم. آنان را ترغیب کنیم خود را بیازمایند تا بفهمند چقدر از مطالب جدید را آموخته‌اند. حتی می توانیم آنها را تشویق کنیم خودشان از خودشان امتحان بگیرند تا امتحان دادن برایشان عادی و به یک سرگرمی تبدیل شود.
        • آنچه می‌بایست بیشتر مورد توجه والدین قرار گیرد، میزان تلاش کودکان و نوجوانان است، نه صرف نتایج حاصل از انجام آزمون‌های مختلف. همواره شایسته است با درک صحیح از ماهیت تفاوت‌های فردی و شناخت درست از ویژگی‌های ذهنی، روانی و جسمی دانش‌آموزان، از مقایسه بی‌مورد کودکان با یکدیگر اجتناب ورزیم و رقابت‌های فردی و گروهی را صرفا در شرایط عادلانه و با در نظر گرفتن تفاوت‌های فردی و فراهم ساختن محیطی صمیمی و دوست‌داشتنی ایجاد کرد.
        • برای کاهش اضطراب ناشی از امتحان، علاوه بر داشتن انتظارات معقول از کودکان و نوجوانان، تشویق نقاط مثبت و توانمندی‌های آنها، تقویت اعتماد به نفس ایشان و سرانجام فراهم کردن آرامش خاطر آنان، شایسته است بر تلاش هرچه بیشتر کودکان و نوجوانان در حد توانشان تاکید کنیم تا تسلط بیشتری بر موضوع مورد نظر داشته باشند. بدیهی است هرچه با تسلط بر موضوع درس، آمادگی ذهنی و روانی بیشتری برای آزمون داشته باشند، اضطرابشان کمتر خواهد بود. همچنین بد نیست پیش از امتحانات اصلی، از امتحانات فرضی و آزمایشی به منظور آشناسازی دانش‌آموزان با سوالات و نحوه امتحان استفاده شود.

۳۰ روش برای بهبود مهارت نوشتن

اهمیت نوشتن و نیاز به صحیح نوشتن در ایجاد ارتباط با دیگران بر کسی پوشیده نیست.

 در همین ارتباط از ابتدای آموزش رسمی خواندن و نوشتن، به کودکانمان می‌آموزیم که چگونه بنویسیم وچه اقداماتی در این باره انجام می‌دهیم تا بتوانند آموخته‌های خود را در موقعیت‌های مختلف به کار گیرند.

مهمترین ماده درسی که این وضعیت را بر عهده دارد، املای فارسی است. املا در لغت به معنی پر کردن، بر سر جمع گفتن، تقریر کردن مطلبی تا دیگری آن را بنویسد، است.

در زبان فارسی کلمه‌ای معادل املا و دیکته نداریم، ولی می‌توانیم «از بر نویسی» یا «گفتار نویسی» را جایگزین کلمه املا یا دیکته کنیم. منظور این است که شخص گفته‌های دیگران را بدون دیدن آن کلمات بنویسد.

با توجه به این که درس املا بنای علمی در یادگیری سایر دروس است و توجه به این مهم، یکی از ضروریات نظام آموزشی ماست و از طرفی روش‌های متداول املا نمی‌تواند راه گشای مشکلات آموزشی در این درس باشد، لذا در این مجموعه سعی شده است چندین روش متنوع و جالب برای املا و تصحیح آن ارائه شود.

تا از همین ابتدای سال تحصیلی با یاری اولیا و آموزگاران در افزایش توانمندی دانش‌آموزان تلاش شود.

    1) املا به صورت گروهی. به این شکل که بچه‌ها را به گروه‌های 5 یا 6 نفره تقسیم می‌کنیم و در هر گروه، هر خط را یک نفر از گروه می‌نویسد و در انتها نمره گروهی می‌دهیم و آن املا در پوشه کار گروه‌ها قرار می‌گیرد.

    2) هر گروه یک متن املا با کمک تمام اعضای گروه خود می‌نویسد و ما املای همه گروه‌ها را جمع‌آوری کرده و می‌خوانیم و سپس یا بهترین متن دیکته را به کل کلاس می‌گوییم و یا از هر گروه یک پاراگراف انتخاب کرده و دیکته تلفیقی تهیه کرده و به کل کلاس، دیکته می‌گوییم. در این صورت متن دیکته را بچه‌ها انتخاب کرده‌اند.

    3) بچه‌ها را گروه‌بندی می‌کنیم و سپس هر گروه متن دیکته‌ای را می‌نویسد و برای گروه دیگر می‌خواند تا آن گروه بنویسند. دیکته گروه به گروه نام دیگر این دیکته است.

    4) در روش دیگر، باز بچه‌ها به گروه‌های 5 یا 6 نفره تقسیم می‌شوند. 10 کلمه مهم از درس انتخاب می‌کنیم و از بچه‌ها در گروه‌ها می‌خواهیم که هر کدام جمله‌ای را در ارتباط با درس بنویسند و از کلمات مهم مورد نظر استفاده کنند و هر گروه جملات خود را کنار هم گذاشته و یک متن کوتاه و زیبا  بسازد.

    5) در مواقعی که شاگردی ضعیف است و در املا پیشرفت چندانی ندارد، می‌توان در هنگام دیکته دانش‌آموز ضعیف را کنار دانش‌آموز قوی نشاند تا بعضی از لغات را که برایش مشکل است، با مشورت بنویسد. در نتیجه دانش‌آموز ضعیف، هم آن لغت را به خوبی به ذهن می‌سپارد و هم با افت نمره به طور مکرر مواجه نمی‌شود. البته این روش نباید به طور تکرار و همیشگی باشد.

    6) در هنگام تصحیح کردن املا، معلم صحیح لغات را نمی‌نویسد و دانش‌آموزان خودشان درست لغات را از کتاب پیدا می‌کنند و بعد ما به آن املا نمره می‌دهیم. یعنی، ابتدا دور کلمات اشتباه خط می‌کشیم و صحیح آن را بچه‌ها می‌نویسند و ما به صحیح نوشتن آنها نمره می‌دهیم.

    7) روش دیگر این است که معلم بهتر است متن دیکته را قبل از املا برای بچه‌ها بخواند، ولی بچه‌ها چیزی ننویسند و تنها گوش دهند.

    8) بعد از املا هم باید متن مجدداً خوانده شود، یعنی در هر املا کل متن باید سه بار خوانده شود.

    9) در صورت دیگر املا، می‌توان شفاهی دیکته را خواند و بچه‌ها لغات مهم آن را هجی کنند و در هوا بنویسند.

    10) نوع دیگر املا می‌تواند چنین باشد که شاگرد پشت سری کلمات را روی پشت فرد جلویی بنویسد و شاگرد جلویی از روش حرکت انگشتی فرد عقبی بتواند لغات را بفهمد و بنویسد که این یک نوع بازی و املا است.

    11) در روش  دیگر به بچه‌ها می‌گوییم روزنامه با خود به کلاس بیاورند و لغات را ببرند و از لغات بریده شده یک بند املا برای ما درست کنند و بر روی ورقه بچسبانند. یا این روش می‌تواند به صورت گروهی هم صورت گیرد.

    12) می‌توان املایی را به صورت پلی‌کپی بدون نقطه، بدون تشدید و یا به صورت لغات ناقص به دانش‌آموزان داد تا آنان در جای مناسب نقطه بگذارند و یا تشدید قرار دهند یا لغات ناقص را کامل کنند.

    13) می‌توان دیکته را به صورت لغات صحیح و غلط در کنار هم قرار داد تا بچه‌ها کلمه غلط را خط بزنند.

    14) روش دیگر املا می‌تواند به صورت تصویری باشد. یعنی، شکل را به دانش‌آموزان بدهیم تا آنان املای صحیح آن را بنویسند.

    15) املای تقویت حافظه: بدین صورت که معلم متنی را  روی تخته می‌نویسد و سپس متن را برای دانش‌آموزان می‌خواند و سپس روی نوشته‌هایش روی تخته پرده می‌کشد و بچه‌ها باید هر آنچه از متن فهمیده‌اند را بنویسند. سپس معلم پرده را از تخته برمی‌دارد و بچه‌ها متن خود را با متن تخته مقایسه می‌کنند و به خود امتیاز می‌دهند.

    16) روش دیگر، می‌تواند استفاده از آینه باشد که کلمات را بر عکس بنویسیم و بچه‌ها با آینه درست آن را بنویسند و یا صحیح آن را بخوانند.

    17) دیکته آبکی: روش دیگر، استفاده از آب و محیط حیاط مدرسه است. بدین ترتیب که بچه‌ها به صورت انفرادی و یا گروهی با خود آب‌پاش به مدرسه می‌آورند و با آب دیکته را روی زمین بنویسند و گروهی نوشته‌های خود را تصحیح کنند.

    18) روش دیگر در تصحیح املا این است که دانش‌آموزان با اشتباهات خود جمله بسازند و یا دیکته به صورت جمله‌سازی از لغات مهم درس باشد.

    19) کلمات مهم یا مشکل درس را  روی پارچه بنویسند و سپس با خمیر و یا نخ و سوزن کلمات را بسازند و یا بدوزند که در این صورت املا با هنر و بازی توأمان می‌شود (یادگیری تلفیقی)

    20) دانش‌آموزان از اشتباهات خود در املا کلمات هم‌خانواده، متضاد و یا هم معنا بنویسند.

    21) برای آشنایی دانش‌آموزان با انواع صداها و لهجه‌ها در هنگام دیکته گفتن و از این که بچه‌ها تنها به صدا و لحن معلم خود خو نگیرند، معلم می‌تواند از اطرافیان خود بخواهد تا متن املا را بر روی نوار بخوانند و صدای خود را ضبط کنند و سپس آن متن را به کلاس بیاورد و بچه‌ها از روی آن نوار دیکته بنویسند و در هنگام ارزشیابی پایانی و یا هر زمان دیگر بچه‌ها دچار مشکل نشوند.

    22) همکاران معلم می‌توانند در املاهای کلاسی جای خود را تعویض کنند و به بچه‌های کلاس‌های دیگر املا بگویند تا بچه‌ها با انواع صداها و لحن‌ و گویش در دیکته آشنا شوند.

    23) دانش‌آموزان می‌توانند به والدین خود دیکته بگویند و والدین در املای خود چند کلمه را اشتباه بنویسند تا بچه‌ها آنها را تصحیح کنند و به پدر و مادر خود نمره دهند.

    24) بچه‌ها می‌توانند به معلم خود دیکته بگویند. هر گروه یک پاراگراف به معلم بگوید و در انتها گروه‌ها ورقه‌ معلم را تصحیح کنند و یا هر گروه پاراگراف مخصوص به خود را صحیح کند. البته بهتر است معلم چند کلمه را عمداً اشتباه بنویسد.

    25) برای والدین بی‌سواد، فرزند می‌تواند صدای خود را ضبط کند و از روی صدای خود به خودش دیکته بگوید یعنی صدای ضبط شده خود را جایگزین صدای اولیای خود که بی سواد هستند، نماید.

    26) یکی دیگر از روش‌ها برای تصحیح املا این است که می‌توان املا را به بچه‌ها داد تا تصحیح کنند، ولی در نهایت نمره نهایی را معلم بدهد و یا دانش‌آموزان تصحیح کننده با مداد کنار دفتر فرد، نمره بگذارند و بعد معلم، نمره خود را با نمره‌ای که دانش‌آموزان داده مقایسه کند.

    27) معلم لغاتی را بر روی مقوا می‌نویسد و مقوا را به تخته نصب می‌کند و زمان کوتاهی وقت می‌دهد تا دانش‌آموزان کلمات را به دقت نگاه کنند و سپس مقوا را جمع می‌کند. در این جا بچه‌ها هر آنچه از لغات در ذهنشان مانده است را می‌نویسند و ما لغات و کلمات آنان را تصحیح می‌کنیم تا دقت آنان سنجیده شود.

    28) دانش‌آموزان املا را در هوا بنویسند و ما هم در هوا تصحیح کنیم نه با قلم و روی کاغذ.
    29)
روش دیگر املا که همراه با بازی هم است، این است که دانش‌آموزان با گچ روی زمین مدرسه و حیاط مدرسه دیکته بنویسند و سپس حیاط را دسته‌جمعی بشویند تا آثار گچ حیاط مدرسه را کثیف نکند.

    30) معلم می‌تواند املا را بر روی چندین کارت بنویسد و این کارت‌ها بین گروه‌ها تقسیم شود تا تمام گروه‌ها کارت را ببیند و سپس کارت‌ها را جمع کرده و از روی آنها دیکته بگوید.
   
لازم به تذکر است که روش‌های املا که به عنوان نمونه بیان گردید را نباید به عنوان روش واحد تلقی کرد. اگر هر روشی بیشتر از اندازه استفاده گردد، ارزش آموزشی خود را از دست می‌دهد. لذا اگر معلم بنا به ضرورت و در نظر گرفتن تنوع، روش‌های متنوع املا را به کار گیرد نتیجه مفیدی عاید دانش‌آموزان خواهد شد.

اسامی حضرت زهرا(س)



 


> بسمه تعالی
> چه خوب است که ما نامهای زیبای حضرت زهرا (س)را بر فرزندان خود بگذاریم
>
> اسامی ؛ کنیه ها و القاب حضرت فاطمه  سلام الله علیها
>
>
> نام مبارک آن حضرت در آسمان = منصوره
>
> کنیه های آن حضرت عبارتند از :
> امّ الحسن- امّ الحسین- امّ المحسن- امّ الائمه - امّ ابیها – ام
> حسنین
> ام الخیره – ام البرره – ام المؤمنین – ام السبطین - قرّة عین المصطفی
>      حبیبه
> المصطفی - بهجه الفؤاد- درّة بیضاء- سیدة النساء
>
> سایر نامها و القاب :(صد نام زیبا)
> فاطمه- صدیقه – مبارکه – طاهره-  زکیه – راضیه – مرضیه-  محدثه- زهرا مطهره –
> عارفه- کوثر- تقیه- وحیده- صادقه- شریفه – ریحانه –  زهره انسیه-  حانیه- هانیه
> –
> عذرا- حوراء - حلیفه- کریمه-  حبیبه – صابره  سلیمه-  محترمه -  صفیه- مکرمه
> -آیه-
> سهره – عالمه – علیمه – معصومه مظلومه- جمیله- جلیله – محتشمه- میمونه – منصوره
> –
> حکیمه – فهیمه- عقیله عطوفه- رؤوفه – حنانه – عابده- زاهده – قوامه – شفیعه –
> شفیقه
> – انانه – ولیمه - امینه- مکینه – جوهره – سنیه – علیه – سیده – حره – حصان –
> بتول
> – مریم - سماویه- مکرمه – معلومه – مفطومه – صامیه – متهجده – وصفیه - حامله -
>  رحیمة- شهیدة - عفیفة- قانعة- رشیدة - شریفة - مغضوبة   تفّاحة محزونة-
> مکروبة-
> علیلة - قوّامة  - باکیة - صوّامة – برّة -  شفیقة – ولیّة       درّة –عزة-
> سنیّة -  علیّة- مبارکة - معظّمة -عالیة-ْکُبْرَی-
> صِّدِّیقَةُاَلْکُبْرَی-نُّورِیَّةُ
>
>
> التماس دعا
اشرف زنگنه کرمانشاهی

ماجرای شاخه گل

>>ماجرای شاخه گل

>>مردی مقابل گل فروشی ایستاد. او می خواست دسته گلی برای مادرش که در شهر دیگری
>> بود
>>سفارش دهد تا برایش پست شود.

>>وقتی از گل فروشی خارج شد٬ دختری را دید که در کنار درب نشسته بود و گریه می
>> کرد.
>>مرد نزدیک دختر رفت و از او پرسید : دختر خوب چرا گریه می کنی ؟

>>دختر گفت: می خواستم برای مادرم یک شاخه گل بخرم ولی پولم کم است. مرد لبخندی
>> زد و
>>گفت :با من بیا٬ من برای تو یک دسته گل خیلی قشنگ می خرم تا آن را به مادرت
>> بدهی.َ

>>وقتی از گل فروشی خارج می شدند دختر در حالی که دسته گل را در دستش گرفته بود
>>لبخندی حاکی از خوشحالی و رضایت بر لب داشت. مرد به دختر گفت : می خواهی تو را
>>
>>برسانم؟ دختر گفت نه ، تا قبر مادرم راهی نیست!

>>مرد دیگرنمی توانست چیزی بگوید٬ بغض گلویش را گرفت و دلش شکست. طاقت نیاورد٬
>> به گل
>>فروشی برگشت٬ دسته گل را پس گرفت و ۲۰۰ کیلومتر رانندگی کرد تا خودش آن را به
>> دست
>>مادرش هدیه بدهد.
>>
>>
>>شکسپیر می گوید: به جای تاج گل بزرگی که پس از مرگم برای تابوتم می آوری، شاخه
>> ای
>>از آن را همین امروز به من هدیه کن!
فرستنده :زنگنه