امتحانات خرداد نامه ای به اولیاء دانش آموزان

بسمه تعالی

اولیاء محترم                                                فصل امتحانات فرارسیده است و فرزندانتان از چند روز آینده خود را برای امتحانات پایان سال آماده می کنند . گرچه در گذشته بارها و بارها راجع به اهمیت امتحان و وظایف و  تکالیف اولیا ء   مطالب زیادی شنیده اید ولی به نظر می رسد یک بار دیگر به صورت خلاصه  به مطالبی  که می تواند   شما و فرزندانتان را برای روزهای امتحان بیشتر و بیشتر آماده کند اشاره ای  کوتاه می شود.    همیشه امتحان برای دانش آموزان جزء شرایط دشوار و حساس بوده است . همان گونه که وقتی ما والدین امتحان داشتیم.  تقریبا شرایط آن ها را تجربه می کردیم .آ نها در این شرایط به میزانی از حالت عادی  خود خارج می شوند و به همین دلیل ممکن است میزان حساسیت های عاطفی و عصبانیت های  آن ها در روزهای امتحان افزایش پیدا کند . مثلا زود از کوره در بروند . بهتر است شرایط آن ها را درک کنید و  انتظار روزهای عادی را از آن ها نداشته باشید .      این دوره موقت است و قرار نیست همیشه این گونه باشند .    حتی الامکان مدیریت برنامه ریزی درسی و امتحانی را به خودشان واگذار کنید . آن ها باید این مسئولیت را به عهده بگیرند . در صورتی که به شما مراجعه کردند دریغ نکنید و کمک کننده باشید حتی  اگر مطمئن هستید    فرصت های   زیادی  را در روزهای گذشته از دست داده اند. الان زمان سرزنش و تصفیه حساب و تحقیر یا نارضایتی نیست .  کار از کار گذشته است و  بهتر است او را    در ساعات و روزهای پایانی همراهی کنید . وبه جای تخریب ،تحریک و امید وار کنید .     نیازی به اعتراف نیست و از آن بگذرید خودشان به مطلب شما خواهند رسید   . چه یاد آوری کنید و چه با سعه صبر تحمل کنید و   منتظر روزهای آینده باشید .     حداقل فایده  این گذشت  ، آرامش در روزهای سرنوشت ساز آینده است .  رفت و آمد های خانوادگی و   دوستانه را به حداقل برسانید .     دانش آموزان در روزهای امتحان به  تمرکز و آرامش محیط خانه نیازمندند    گرچه در این شرایط هم،  به تفریح ،گفتگوی صمیمانه با اعضای خانواده و سرگرمی هایی که قبلا از آن لذت می بردند دارند.   با این تفاوت که مقدار آن باید در حداقل ممکن باشد        هیچگاه فضاهای تنوعی و تفریحی    آنان را به صفر نرسانید .  بعضی از دانش آموزان مایلند مادر یا پدر  در هنگام مطالعه کنارشان باشند  و  از این که   بخواهند به تنهایی درس بخوانند  احساس خوبی ندارند.   گرچه قید و شرط جالبی نیست  و در شرایط دیگر  این وابستگی  توصیه نمی شود.  اما اگر چنین درخواستی داشتند بدون پاسخ نگذارید . با آن ها همراهی کنید.   صرف حضور شما موثر ،آرامش بخش و امیدوار کننده است   .همه اعضای خانواده و خصوصا پدر و مادر   فضای عاطفی و روانی خانواده را آرام و بدون تنش نگه دارند.   جرو بحث های احتمالی را به  روزهای بعد و   پس  از پایان امتحان موکول کنید .     اگر توانایی شروع کردن را  داریم   مطمئنا باید  توانایی کنترل کردن  و  به تاخیر انداختن اختلافات را هم داشته باشیم ( البته اگر خدای ناکرده اختلافی در کار باشد )      دانش آموزان در روزهای امتحان باید از تغذیه  مناسب تری  نسبت به روزهای عادی برخوردار باشند.   حتی الامکان از نظر تغذیه   مثل میوه های تازه ؛ مواد لبنی و   پروتئین دار سبزیجات تازه و مواد غذایی که خودشان دوست دارند و البته مجاز و با تشخیص شما مفید،  در اختیارشان قرار دهید  .  در این زمینه اصرار نکنید و آن ها را بی جهت   نسبت به این موضوع حساس نکنید .      ممکن است   در برابر  درخواست های شما  مقاومت کرده و  حتی غذای عادی خود را هم میل نکنند  و   کار از آن چه هست   خراب تر شود  .یعنی از  شما اصرار از  آن ها  انکار . در روز امتحان هم حتی الامکان آن ها را تشویق به خوردن صبحانه کنید .   اگر ذائقه آن ها طبق عادات گذشته مناسب نیست  خوراکی های ساده و   کم حجم مثل شکلات ، بیسکویت یا  هر ماده غذایی دیگری که مناسب  فرزندتان است به  او  بدهید تا در  هنگام لزوم استفاده کند . حتی الامکان خواب آن ها را کنترل کنید . در شب های امتحان  کل خانواده باید خواب خود را تنظیم کنند .  و به موقع بخوابید  اگر والدین بیدار بمانند نمی توان از آن ها انتظار داشت   زودتر از شما بخوابند اگر انتظار دارید   فرزندتان اضطراب نداشته باشد  و با آرامش  راهی  جلسات امتحان شود    در وهله اول  از خودتان بپرسید آیا آرامش دارید یا خیر ؟ در بسیاری از مواقع   اضطراب و یا  نگرانی  خانواده است   که  مثل ویروس ،آشفتگی را به فرزند منتقل می کند . نیازی به انکار نیست فرزندتان به شما نگاه کند متوجه وضعیت روحی و روانی تان  خواهد شد.  همان طور که شما به عنوان والدین چنین ادعایی دارید   .ممکن است بارها برای افزایش دقت و گرفتن نمره خوب  تذکر  بدهید و درست این کار را قبل از خروج فرزندتان  از منزل بارها و بارها  تکرار کنید .        .به امید این که تذکرات شما کارگر افتد و نتیجه بخش باشد . اما  متاسفانه  وقتی از حد می گذرد بیشتر دل و جرات او را کاهش داده و او را با ترسی پنهان و   ناشناخته مواجه خواهد کرد .   این نوع تذکرات لازم است .اما تفاوتی بین یک بار گفتن و چند بار گفتن ندارد .    هرچه کمتر  بگویید بهتر است . تذکر و یاد آوری نکات مهم  در    هنگام جلسه  باید کوتاه و مختصر باشد .در هنگام در س خواندن در خانه ،گاهی مواقع به او سربزنید از حالش جویا شوید و قوت قلب او باشید .  با استفاده از کلمات مناسب به او تلقین کنید که مطمئن هستید از پس شرایط امتحان بر خواهد آمد و به او پشت گرمی و دلداری بدهید . در این زمینه البته اغراق  نکنید و  تشویق و ترغیب شما   باید عادی باشد .  اگر گاهی مواقع از حجم زیاد کتاب گله مند است و  ابراز خستگی می کند بیشتر شنونده   باشید و احساسات او را انکار نکنید    ممکن است بخواهید شرایط خودتان را مثال برنید    که چگونه   درس می خواندید و خم به ابرو نمی آوردید و بهتر است مثلا از شما الگو بگیرد.   همان قدر که احساسات او را درک کنید برا یش کافی است  او هم می داند که کار زیادی از دست تان بر نمی آید   . شما می توانید برای او دعا کنید.     پس از امتحان خصوصا دانش آموزانی که به اصطلاح خودشان ،امتحان را خراب کرده باشند ، حال و روز خوبی ندارند و البته بی حوصله نسبت به همه چیز و همه کس .  در این شرایط  بهتر است سوال و جواب زیاد نکنید و این که حتما به   شما  بگویند چه  اتفاقی افتاده به تدریج که شرایط روحی بهتری پیدا کنند برای دردل کردن و  تخلیه ناراحتی ها و  ناکامی های  خود حتما سراغ تان  خواهند  آمد.     از سرزنش کردن و یادآوری تذکرات و راهنمایی های قبلی خود بپرهیزید آن ها خودشان همه چیز را دریافت می کنند .والسلام محمد رضا کوثری مشاور مجتمع آموزشی امام خمینی(ره)

گروه آموزشی ، پرورشی مشاوره و تربیت بدنی سوریه - دمشق اردیبهشت  1390

امتحانات خرداد نامه ای به دانش آموزان

بسمه تعالی

توصیه هایی به دانش آموزان در رابطه با امتحانات خرداد ماه    1390

بزرگترین پشتیبان شما خداوند است او را در هیچ لحظه ای فراموش نکنید خصوصا در شرایط امتحان

امتحان یعنی آزمودن اطلاعات و مطالبی که می دانید نه آن چیزی که نمی دانید پس امتحان را فرصتی برای نوشتن دانسته های خود بدانید .

امتحان همیشه برای افراد در هر سن و سالی مشکل بوده است . به نحوی که باعث ایجاد کمی اضطراب و دلواپسی از نتیجه آن می شود که البته طبیعی و عادی است   مگر آن که  از حد واندازه  آن  بگذرد

لازم است تا آن جایی که می توانید وقت  ارزشمند خود را برای یادگیری صرف کنید و از اتلاف وقت در این روزهای حساس به هر شکل ممکن بپرهیزید  به نظر می رسد یک ساعت در روزهای امتحان بیشتر از یک ساعت می ارزد  مثلا ده ساعت یا بیشتر یا همین طور یک روز به اندازه چند روز در روزهای عادی ارزشمند و معادل آن است .

لازم است با دقت بخوانید و همیشه تصور کنید خواندن شما برای آخرین بار است و   دیگر به مطالب کتاب دسترسی نخواهید داشت . درست مثل  لحظاتی  که می خواهید خود را برای رفتن در جلسه  امتحان آماده کنید  .

شاید لازم باشد از مطالب خوانده شده به هر شکل ممکن خلاصه ای تهیه کنید . خلاصه مطالب به شما اعتماد بیشتری می دهد و ذهن شما را  از سردرگمی و  پراکندگی  نجات  می دهد .

سعی کنید  محیط اجتماعی و خانوادگی  و روابط بین فردی خود را تا آن جا   که می توانید  و در اختیار شمااست آرام نگه دارید .  جرو بحث ها و دعواها را   برای روزهای آینده  پس  از امتحان بگذارید فعلا شما به هر قیمتی به آرامش نیاز دارید .

سعی کنید  در هنگام خواندن  متون کتاب   تصور کنید به جای معلم خود قرار دارید و می خواهید از این مطالب سوال طرح کنید .   در این صورت مطمئن باشید به  مطالب کتاب  با دقت  و انگیزه بیشتری  توجه  می کنید .

به نحوی حجم کتاب را  مطالعه کنید که فرصتی در انتها برای مرور یا باز خوانی مطالب داشته باشید بعضی از دانش آموزان  مرور را  درست  قبل  از رسیدن به جلسه امتحان مثلا در راهروها یا حیاط مدرسه انجام می دهند  که البته  نتیجه کار از قبل معلوم است . جمع بندی آخر  و در فرصت مناسب ذهن شما را هم جمع بندی می کند و جمع بندی ذهنی یعنی تسلط پیدا کردن به کل مطالب و این احساس خوب  ،قدرت شما را در مواجهه با امتحان افزایش خواهد داد .

اگر مطالبی را اصلا مطالعه نکرده اید و زمان کمی در اختیار دارید سعی نکنید مطالب جدیدی را که احاطه ای به آن ندارید وارد حافظه خود کنید . بهتر است  مطالب قبل را کامل کنید  از قدیم گفته اند" یک ده آباد به از صد شهر خراب "

اگر در هنگام مطالعه و جمع بندی نکاتی برای تان ابهام داشت و  سوال داشتید  بهتر است آن را کنار  نگذارید . در جایی یادداشت کنید  و در اولین فرصت با دوستانتان  یا هر کس دیگری که  می تواند به شما کمک کند برای حل آن اقدام کنید  .شاید این نکته ای که  نمی دانید در امتحان طرح سوال شده باشد . آن وقت افسوس خواهید خورد .

شب قبل از امتحان باید  خواب کاملی داشته باشید . زودتر از موعد بخوابید .  بیدار ماندن های طولانی  باعث به هم ریختگی ذهنی شما خواهد شد .  فردا می خواهید از حافظه خود کامل استفاده کنید  پس لازم است  ذهن به اندازه کافی استراحت کرده باشد .   صبح روز امتحان سعی کنید به موقع از خواب بیدار شوید . خواب ماندن ها منجر به ایجاد اضطراب و استرس خواهد شد و  این احساس  نا خوشایند حافظه شما را  هدف می گیرد و  به شدت تخریب می کند .

حتما قبل از خروج از منزل صبحانه کامل بخورید قند خون شما قبل از صبحانه پایین است و با این شرایط نمی توانید  تمرکز و انرژی لازم را  در جلسه امتحان داشته باشید  آن هم برای  یک ساعت یا  بیشتر .

به موقع در مدرسه حاضر شوید  شاید زودتر از همیشه و در  حیاط مدرسه راجع به  خواندن  یا نخواندن  سایرین  با دوستان خود   صحبت نکنید . بچه ها معمولا  در روز امتحان  خود را  مطابق واقعیت ها تعریف نمی کنند .  عده ای اغراق می کنند و عده ای دیگر هم پنهان کاری و  شکایت از این که  نتوانسته اند بخوانند  در حالی که واقعا این طور نیست .

لوازم امتحان مثل مداد ،پاک کن ،خودکار و  مداد تراش و البته سالم و آماده کار را  به همراه  داشته باشید . و چند بسته شکلات کوچک و کم حجم که در صورت لزوم در جلسه از آن  استفاده کنید شکلات می تواند به سرعت میزان قند خون شما را افزایش دهد   هنگامی که در جلسه امتحان  مستقر شدید  .قبل از دریافت برگه سوال از خداوند طلب کمک کنید و  به ذات باریتعالی  استعانت  کنید .  اگر آیه ای از قرآن را   حفظ هستید برای   ایجاد توجه و تمرکز زیر لب تلاوت کنید مطمئن باشید آرامش پیدا می کنید "الا بذکرالله تطمئن القلوب " تنها با یاد و نام خدا آرامش پیدا می کنید "

برگه سوال را که دریافت کردید  سعی کنید بدون عجله اول سوال  را به دقت بخوانید می گویند  فهمیدن سوال یعنی رسیدن به نصف جواب .   شما در این امتحانات  به اندازه کافی وقت و فرصت  دارید . مهم است  که درست زمان در اختیار را  مدیریت کنید . اگر سوالی را  نمی دانستید  فعلا از آن صرف نظر کنید  و به  سایر سوالات بپردازید .  ذهن ما شبیه کامپیوتر است و  نمی تواند به سرعت تمام داده های خود را  فراخوان  کند

بارها اتفاق افتاده  وقتی مجددا به سوالی که بلد نبودید برگشتید  توانستید جواب را در ذهن  خود  پیدا  کنید . تعجیل نکنید  و  تلقین منفی نکنید . تا آن جا که می توانید در  پاسخ دادن دقت کنید.  مطلبی را جا  نیندازید . شاید  اضطراب شما باعث شود  نکته ای را می دانستید  فراموش کنید  و نمره آن را از  دست  بدهید .

اگر فرصت داشتید یک بار  دیگر به پاسخ های  خود مراجعه کنید و به دقت نواقص  خود را  برطرف  کنید معمولا بعد از امتحان  " آه و افسوس  " از این که  می دانستم  ولی یادم رفت  یا چرا خوب توجه نکردم  زیاد  به چشم می خورد .

در دادن برگه امتحانی خود به  مراقب تعجیل  نکنید  بیرون از جلسه خبری  نیست ،از زمان خود به  طور کامل استفاده کنید

مدیریت زمان داشته باشید و  به نحوی از فرصت در اختیار  استفاده کنید که  در انتهای وقت سوالی  بی جواب باقی نمانده باشد  مگر این که جواب را  نمی دانستید .آن چه خیلی اهمیت دارد  و اغلب دانش آموزان  نسبت به آن کم توجه ،خوش خطی یا بد خطی در پاسخ گویی به  سوالات است . تا آن جا که  می توانید  در پاسخ  به سوالات تشریحی  خوش خط بنویسید .    خوش خطی به طور ناخوداگاه معلم را  تشویق به دقت در تصحیح  برگه  می کند .

بعد از تحویل برگه امتحانی خود به مراقب ،سعی کنید امتحان و نتایج احتمالی آن را فراموش کنید و خودتان را   برای امتحان  بعدی آماده کنید.     به شرطی که از تجربیات گذشته  خود درس  بگیرید . اگر خوب و اگر بد آن را فعلا   کنار بگذارید و انرژی روانی محدود خود را صرف آماده شدن برای  امتحان  بعدی  کنید .  

دانش آموزان عزیز امید است با یاد آوری مطالب بالا بتوانید از توان خود حداکثر بهره را برده و به نتایج درخشان و دلخواه خود و خانواده برسید .انشالله محمد رضا کوثری مشاور مجتمع آموزشی امام خمینی (ره)  

گروه آموزشی ، پرورشی مشاوره و تربیت بدنی سوریه -دمشق اردیبهشت 1390

هفته معلم مبارک باد

 

 

معلمی شغل نیست؛ معلمی عشق است. اگر به عنوان شغل انتخابش کرده ای، رهایش کن و اگر عشق توست مبارکت باد. (شهید رجایی )

 

اوست خدایی که در میان مردم درس نخوانده پیامبری از خودشان مبعوث کرد تا آیاتش را بر آنها بخواند وآنها را تزکیه کند وکتاب وحکمت بیاموزد . (سوره مبارکه جمعه ، آیه 2 )

تعلیم و تعلم از شئون الهی است و خداوند، این موهبت را به پیامبران و اولیای پاک خویش ارزانی کرده است تا مسیر هدایت را به بشر بیاموزند و چنین شد که تعلیم و تعلم به صورت سنت حسنه آفرینش  درآمد. معلم، ایمان را بر لوح جان و ضمیرهای پاک حک می کند و ندای فطرت را به گوش همه می رساند. همچنین سیاهی جهل را از دل ها می زداید و زلال دانایی را در روان بشر جاری می سازد.در این مسیر مقدس ، بزرگانی همچون علامه شهید استاد مرتضی مطهری گام نهاده اند که نامشان بر تارک زمان می درخشد . شهید مرتضی مطهری  یکی از آن معلمان راستین است که با نگاه  ترکیبی  به همه معارف بشری نظر می کند و   تمامی تلاشهای علمی و عملی را  مقدمه ای برای عبادت می داند و با شهادت، عبادت عملی و علمی خود را کامل می سازد . به همین مناسبت روز شهادت این بزرگ مرد فرزانه را روز معلم نامیدند .

 

امام خمینی (ره) در رابطه با نقش معلم می فرمایند:

نقش معلم در جامعه، نقش انبیاست؛ انبیا هم معلم بشر هستند. تمام ملت باید معلم باشند؛ فرزندان اسلام تمام افرادش معلم باید باشند و تمام افرادش متعلم.

 

حضرت امام جعفر صادق (ع)  در رابطه با مقام ومنزلت معلم می فرمایند:

«هنگامی که روز قیامت شود، خداوند تمام انسان ها را جمع می کند و چون ترازوی اعمال نهاده شد و خون شهیدان را با مرکب قلم عالمان و معلمان بسنجند، ارزش مرکب آنان بر خون شهیدان فزونی خواهد داشت ». این ارزش بدان جهت است که شهیدان در سایة علم و تربیت معلمان  و تعلیم شایستة آنان به خدا راه یافته و لیاقت شهادت نصیبشان شده است.

 

حضرت امام سجاد (ع)  در رابطه با مقام معلم می فرمایند:

حضرت سجاد (ع) در فرمایشات خود سفارش بسیاری در حفظ حقوق معلم از سوی شاگردان دارند  و می فرماید:« حق کسی که عهده دار تعلیم توست آن است که او را بزرگ شماری و مجلس او را سنگین بداری و نیکو به وی گوش فرا دهی و روی خود را بر او کنی و با او بلند سخن نگویی و کسی را که از او چیزی  می پرسد تو پاسخ ندهی و بگذاری که خود او پاسخ گو باشد و در مجلس او با هیچ کس به صحبت ننشینی و در محضر او بدگویی از کسی نکنی و اگر از او در نزد تو بدگویی شد از او دفاع کنی و عیب پوشش باشی و فضایل و مناقب او را آشکار کنی و با دشمنش همنشینی نکنی و با دوستش دشمنی نورزی؛ پس چون چنین کردی، فرشتگان خدای تعالی به سود تو گواهی خواهند داد که مقصد و مقصود تو از او و فرا گرفتن دانش او فقط برای خدا بوده نه به خاطر مردم ».

خطبه بدون (نقطه )حضرت علی (ع)

خطبه بدون نقطه

عجایب فراوان از مولای متقیان علی (ع) شنیده شده، از دلاوری‌ها و رشادت‌ها، احسان و نیکوکرداری، صبر و بردباری، اما یکی از شگفتی‌های این بزرگ مرد عالم اسلام خطبه‌ایست که که بدون نقطه و بداهه قرائت نموده.
  متن کامل این خطبه به همراه معنی فارسی آن
:

 

الحَمدُ لِلّهِ أهلِ الحَمدِ وَ أحلاهُ، وَ أسعَدُ الحَمدِ وَ أسراهُ، وَ أکرَمُ الحَمدِ وَ أولاهُ . الواحدُالأحَدُ الصَّمَدُ، لا والِدَ لَهُ وَ لا وَلَدَ .
سَلَّطَ المُلوکَ وَ أعداها، وَ أهلَکَ العُداةَ وَ أدحاها، وَ أوصَلَ المَکارِمَ وَ أسراها، وَ سَمَکَ السَّماءَ وَ عَلّاها، وَ سَطَحَ المِهادَ وَ طَحاها، وَ وَطَّدَها وَ دَحاها، وَ مَدَّها وَ سَوّاها، وَ مَهَّدَها وَ وَطّاها، وَ أعطاکُم ماءَها وَ مَرعاها، وَ أحکَمَ عَدَدَ الاُمَمِ وَ أحصاها، وَ عَدَّلَ الأعلامَ وَ أرساها . الاِلاهُ الأوَّلُ لا مُعادِلَ لَهُ، وَلا رادَّ لِحُکمِهِ، لا إلهَ إلّا هُوَ، المَلِکُ السَّلام، المُصَوِّرُ العَلامُ، الحاکِمُ
الوَدودُ، المُطَهِّرُ الطّاهِرُ، المَحمودُ أمرُهُ، المَعمورُ حَرَمُهُ، المَأمولُ کَرَمُهُ . عَلَّمَکُم کَلامَهُ، وَ أراکُم أعلامَهُ، وَ حَصَّلَ لَکُم أحکامَهُ،
وَ حَلَّلَ حَلالَهُ، وَ حَرَّمَ حَرامَهُ . وَ حَمَّلَ مُحَمَّداً (صَلَّ اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ) الرِّسالَةَ، وَ رَسولَهُ المُکَرَّمَ المُسَدَّدَ، ألطُّهرَ المُطَهَّرَ .
أسعَدَ اللهُ الاُمَّةَ لِعُلُوِّ مَحَلِّهِ، وَ سُمُوِّ سُؤدُدِهِ، وَ سَدادِ أمرِهِ، وَ کَمالِ مُرادِهِ. أطهَرُ وُلدِ آدَمَ مَولوداً، وَ أسطَعُهُم سُعوداً،
وَ أطوَلُهُم عَموداً، وَ أرواهُم عوداً، وَ أصَحُّهُم عُهوداً، وَ أکرَمُهُم مُرداً وَ کُهولاً . صَلاةُ اللهِ لَهُ لِآلِهِ الأطهارِ مُسَلَّمَةً مُکَرَّرَةً مَعدودَةً،
وَ لِآلِ وُدِّهِمُ الکِرامِ مُحَصَّلَةً مُرَدَّدَةً ما دامَ لِالسَّماءِ أمرٌ مَرسومٌ وَ حَدٌّ مَعلومٌ. أرسَلَهُ رَحمَةً لَکُم، وَ طَهارَةً لِأعمالِکُم، وَ هُدوءَ دارِکُم وَ دُحورَ، عارِکُم وَ صَلاحَ أحوالِکُم، وَ طاعَةً لِلّهِ وَ رُسُلِهِ،
وَ عِصمَةً لَکُم وَ رَحمَةً. اِسمَعوا لَهُ وَ راعوا أمرَهُ، حَلِّلوا ما حَلَّلَ،
وَ حَرِّموا ما حَرَّمَ، وَ اعمِدوا
رَحِمَکُمُ اللهُ لِدَوامِ العَمَلِ،
وَ ادحَروا الحِرصَ، وَ اعدِموا الکَسَلَ، وَ ادروا السَّلامَةَ وَ حِراسَةَ مُلکِ وَ رَوعَها، وَ َلَعَ الصُّدورِ وَ حُلولَ کَلِّها وَ هَمِّها.
هَلَکَ وَ اللهِ أهلُ الاِصرارِ، وَ ما وَلَدَ والِدٌ لِلاِسرارِ، کَم مُؤَمِّلٍ أمَّلَ ما أهلَکَهُ، وَ کَم مالٍ وَ سِلاحٍ أعَدَّ صارَ لِلأعداءِ عُدَّةً وَ عُمدَةً.
اَللّهُمَّ لَکَ الحَمدُ وَ دَوامُهُ، وَ المُلکُ وَ کَمالُهُ، لااِلهَ إلّا هُوَ، وَسِعَ کُلَّ حِلمٍ حِلمُهُ، وَ سَدَّدَ کُلُّ حُکمٍ حُکمُهُ، وَ حَدَرَ کُلَّ عِلمٍ عِلمُهُ.
عَصَمَکُمُ وَ لَوّاکُم، وَ دَوامَ السَّلامَةِ أولاکُم، وَ لِلطّاعَةِ سَدَّدَکُم، وَ لِلاِسلامِ هَداکُم، وَ رَحِمَکُم وَ سَمِعَ دُعاءَکُم، وَ طَهَّرَ أعمالَکُم، وَ أصلَحَ أحوالَکُم. وَ أسألُهُ لَکُم دَوامَ السَّلامَةِ، وَ کَمالَ السَّعادَةِ،
وَ الآلاءَ الدّارَةَ، وَ الاَحوالَ السّارَّةَ، وَ الحَمدُ لِلّهِ وَحدَهُ .


ستایش مخصوص خدایی است که سزاوار ستایش و مآل آن است. از آنِ اوست رساترین ستایش و شیرین ترین آن و سعادت بخش ترین ستایش و سخاوت بار ترین(و شریف ترین) آن و پاک ترین ستایش و بلند ترین آن و ممتاز ترین ستایش و سزاوارترین آن .

یگانه و یکتای بی نیاز(ی که همه نیازمندان و گرفتاران آهنگ او نمایند). نه پدری دارد و نه فرزندی .

شاهان را (به حکمت و آزمون) مسلّط ساخت وبه تاختن واداشت. و ستمکاران (و متجاوزان) را هلاکت نمود و کنارشان افکند. و سجایای بلند را (به خلایق ) رسانید و شرافت بخشید. و آسمان را بالا برد و بلند گردانید. بستر زمین را گشود و گسترش داد و محکم نمود و گسترده ساخت. آن را امتداد داد و هموار کرد و (برای زندگی) آماده و مهیّا فرمود. آب و مرتعش را به شما ارزانی داشت. تعداد اقوام را (برای زندگی) آماده و مهیّا فرمود. آب و مرتعش را به شما ارزانی داشت. تعداد اقوام را (برای زندگی در آن) به درستی. (و حکمت ) مقرّر فرمود و بر شمار (یکایک) آنان احاطه یافت. و نشانه های بلند (هدایت ) مقرّر فرمود و آنها را بر افراشته و استوار ساخت .

معبود نخستین که نه او را هم طرازی است و نه حکمش را مانعی. خدایی نیست جز او، که پادشاه است و (مایۀ) سلامت، صورتگر است و دانا، فرمانروا و مهربان، پاک و بی آلایش. فرمانش ستوده است و حریم کویش آباد (به توجّه پرستندگان و نیازمندان) است و سخایش مورد امید .

کلامش را به شما آموخت و نشانه هایش را به شما نمایاند. و احکامش را برایتان دست یافتنی نمود. آنچه روا بود حلال و آنچه در خور ممنوعیت بود، حرام شمرد .

بار رسالت را بر دوش محمّد(صلّی الله علیه و آله) افکند. (همان) رسول گرامی که بدو سروری و درستی (در گفتار و کردار و رفتار) ارزانی شده، پاک و پیراسته است .

خداوند این امّت را به خاطر برتریِ مقام و بلندیِ شرف و استواری دین او و کامل بودنِ آرمانش سعادت بخشید. او بی آلایش ترین فردِ از آدمیان در هنگامه ولادت و فروزنده ترین ستاره یمن و سعادت است. او بلند پایه ترین آنان (در نیاکان) است و زیباترین آنها در (نسل و) شاخسار. و درست پیمان ترین و کریم ترین آنان است در نوجوانی و بزرگسالی .

درود خداوند از آن او و خاندان پاکش باد، درودی خالص و پی در پی و مکرّر (برای آنان) و برای دوست داران بزرگوارشان، درودی ماندگار و پیوسته، (برای همیشه) تا وقتی که برای آسمان حکمی مرقوم است و نقشی مقرّر .

او فرستاد تا تا برایتان رحمتی باشد و مایه پاکیزگی اعمالتان و آرامش سرای (زندگی) شما و بر طرف شدن نقاط ننگ (: و شرم آور کار)تان. و تا مایه صلاح حالتان باشد و اطاعت شما از خدا و رسولانش و موجب حفظ شما و رحمتی (بس بزرگ و فراگیر ).

از او فرمان برید و بر دستورش مواظبت ورزید. آنچه را حلال دانست، حلال و هر چه را حرام داشت حرام بشمارید. خدایتان رحمت کند؛ آهنگ کوششی پیوسته نمایید و آزمندی را از خود برانید و تنبلی را وا نهید. رسم سلامت و حفظ حاکمیّت و بالندگی آن را
و آنچه را که موجب دغدغه سینه ها (:و تشویش دلها) و روی کردِ درماندگی و پریشانی به سوی به آنهاست بشناسید

محسن صالح پوردبیر پرورشی مجتمع آموزشی شهید چمران یک – بیروت لبنان

خطبه بدون (الف) حضرت علی (ع)

                         خطبه بدون‏ «الف‏» حضرت علی علیه السلام                        1

روزی جمعی از اصحاب پیغمبر بحث می نمودند که کدام حرف است در حروف که از همه بیشتر در کلام موجود است؟ معلوم شد حرف الف از همه بیشتر است و هیچکس نمی نتواند کلامی بگوید که الف در آن نباشد. حضرت امیرالمؤمنین (علیه السّلام) حضور داشتند. بدون تأمّل و فی البداهه خطبه ای فرمودند. چنانکه عقلها حیران ماند و نام این خطبه را مونقه گذاشتند؛ یعنی در حسن و نیکویی و بلاغت، شگفت آور است. و در آن الف نمی باشد 

حَمِدتُ مَن عَظُمَت مِنَّتُهُ، وَ سَبَغَت نِعمَتُهُ، وَ سَبَقَت رَحمَتُهُ، وَ تَمَّت کَلِمَتُهُ، وَ نَفَذَت مَشیَّتُهُ، وَ بَلَغَت حُجَّتُهُ، و عَدَلَت قَضیَّتُهُ، وَ حَمِدتُ حَمَدَ مُقِرٍّ بِرُبوبیَّتِهِ، مُتَخَضِّعٍ لِعُبودیَّتِهِ، مُتَنَصِّلٍ مِن خَطیئتِهِ، مُعتَرِفٍ بِتَوحیَدِهِ، مُستَعیذٍ مِن وَعیدِهِ، مُؤَمِّلٍ مِن رَبِّهِ مَغفِرَةً تُنجیهِ، یَومَ یُشغَلُ عَن فَصیلَتِهِ وَ بَنیهِ، وَ نَستَعینُهُ، وَ نَستَرشِدُهُ، وَ نُؤمِنُ بِهِ، وَ نَتَوَکَّلُ عَلَیهِ، وَ شَهِدتُ لَهُ بِضَمیرٍ مُخلِصٍ موقِنٍ، وَ فَرَّدَتُهُ تَفریدَ مُؤمِنٍ مُتقِنٍ، وَ وَحَّدَتُهُ تَوحیدَ عَبدٍ مُذعِنٍ لَیسَ لَهُ شَریکٌ فی مُلکِهِ، وَ لَم یَکُن لَهُ وَلیٌّ فی صُنعِهِ، جَلَّ عَن مُشیرٍ وَ وَزیرٍ، وَ تَنَزَّهَ عَن مِثلٍ وَ نَظیرٍ، عَلِمَ فَسَتَرَ، وَ بَطَنَ فَخَبَرَ، وَ مَلَکَ، فَقَهَرَ، وَعُصیَ فَغَفَرَ، وَ عُبِدَ فَشَکَرَ، وَ حَکَمَ فَعَدَلَ، وَ تَکَرَّمَ وَتَفَضَّلَ، لَم یَزَل وَ لَم یَزولَ، وَ لیسَ کَمِثلِهِ شَیءٌ، وَهُوَ قَبلَ کُلِّ شَیءٍ وَ بَعدَ کُلِّ شَیءٍ، رَبٌّ مُتَفَرِّدٌ بِعِزَّتِهِ، مَتَمَلِّکٌ بِقُوَّتِهِ، مُتَقَدِّسٌ بِعُلُوِّهِ، مُتَکَبِّرٌ بِسُمُوِّهِ لَیسَ یُدرِکُهُ بَصَرٌ، وَ لَم یُحِط بِهِ نَظَرٌ، قَویٌ، مَنیعٌ، بَصیرٌ، سَمیعٌ، علیٌّ، حَکیمٌ، رَئوفٌ، رَحیمٌ، عَزیزٌ، عَلیمٌ، عَجَزَ فی وَصفِهِ مَن یَصِفُهُ، وَ ضَلَّ فی نَعتِهِ مَن یَعرِفُهُ، قَرُبَ فَبَعُدَ، وَ بَعُدَ فَقَرُبَ، یُجیبُ دَعوَةَ مَن یَدعوهُ، وَ یَرزُقُ عَبدَهُ وَ یَحبوهُ، ذو لُطفٍ خَفیٍّ، وَ بَطشٍ قَویٍّ، وَ رَحمَةٍ موسِعَةٍ، وَ عُقوبَةٍ موجِعَةٍ، رَحمَتُهُ جَنَّةٌ عَریضَةٌ مونِقَةٌ، وَ عُقوبَتُهُ حَجیمٌ مؤصَدَةٌ موبِقَةٌ، وَ شَهِدتُ بِبَعثِ مُحَمَّدٍ عَبدِهِ وَ رَسولِهِ صَفیِّهِ وَ حَبیبِهِ وَ خَلیلِهِ، بَعَثَهُ فی خَیرِ عَصرٍ، وَ حینَ فَترَةٍ، وَ کُفرٍ، رَحمَةً لِعَبیدِهِ، وَ مِنَّةً لِمَزیدِهِ، خَتَمَ بِهِ نُبُوَّتَهُ، وَ قَوّی بِهِ حُجَّتَهُ، فَوَعَظَ، وَ نَصَحَ، وَ بَلَّغَ، وَ کَدَحَ، رَؤفٌ بِکُلِّ مُؤمِنٍ، رَحیمٌ، ولیٌّ، سَخیٌّ، ذَکیٌّ، رَضیٌّ، عَلَیهِ رَحمَةٌ، وَ تَسلیمٌ، وَ بَرَکَةٌ، وَ تَعظیمٌ، وَ تَکریمٌ مِن رَبٍّ غَفورٍ رَحیمٍ، قَریبٍ مُجیبٍ، وَصیَّتُکُم مَعشَرَ مَن حَضَرَنی، بِتَقوی رَبِّکُم، وَ ذَکَّرتُکُم بِسُنَّةِ نَبیِّکُم، فَعَلَیکُم بِرَهبَةٍ تُسَکِّنُ قُلوبَکُم، وَ خَشیَةٍ تَذری دُموعَکُم، وَ تَقیَّةٍ تُنجیکُم یَومَ یُذهِلُکُم، وَ تُبلیکُم یَومَ یَفوزُ فیهِ مَن ثَقُلَ وَزنَ حَسَنَتِهِ، وَ خَفَّ وَزنَ سَیِّئَتِهِ، وَ لتَکُن مَسئَلَتُکُم مَسئَلَةَ ذُلٍّ، وَ خُضوعٍ، وَ شُکرٍ، وَ خُشوعٍ، وَ تَوبَةٍ، وَ نَزوعٍ، وَ نَدَمٍ وَ رُجوعٍ، وَ لیَغتَنِم کُلُّ مُغتَنَمٍ مِنکُم، صِحَّتَهُ قَبلَ سُقمِهِ، وَ شَیبَتَهُ قَبلَ هِرَمِهِ، وَ سِعَتَهُ قَبلَ عَدَمِهِ، وَ خَلوَتَهُ قَبلَ شُغلِهِ، وَ حَضَرَهُ قَبلَ سَفَرِهِ، قَبلَ هُوَ یَکبُرُ، وَ یَهرَمُ، وَیَمرَضُ، وَ یَسقَمُ، وَ یُمِلُّهُ طَبیبُهُ، وَ یُعرِضُ عَنهُ جَیِبُهُ، وَ یَتَغَیَّرَ عَقلُهُ، وَ لیَقطِعُ عُمرُهُ، ثُمَّ قیلَ هُوَ مَوَعوکَ، وَ جِسمُهُ مَنهوکٌ، قَد جَدَّ فی نَزعٍ شَدیدٍ، وَ حَضَرَهُ کُلُّ قریبٍ وَ بَعیدٍ، فَشَخَصَ بِبَصَرِهِ، وَ طَمَحَ بِنَظَرِهِ، وَ رَشَحَ جَبینُهُ، وَ سَکَنَ حَنینُهُ، وَ جُذِبَت نَفسُهُ، وَ نُکِبَت عِرسُهُ، وَ حُفِرَ رَمسُهُ، وَ یُتِمَّ مِنهُ وُلدُهُ، وَ تَفَرَقَ عَنهُ عَدَدُهُ، وَ قُسِّمَ جَمعُهُ، وَ ذَهَبَ بَصَرُهُ وَ سَمعُهُ، وَ کُفِّنَ، وَ مُدِّدَ، وَ وُجِّهَ، وَ جُرِّدَ، وَ غُسِّلَ، وَ عُرِیَ، وَ نُشِفَ، وَ سُجِیَ، وَ بُسِطَ لَهُ، وَ نُشِرَ عَلَیهِ کَفَنُهُ، وَ شُدَّ مِنهُ ذَقَنُهُ، وَ قُمِّصَ، وَ عُمِّمَ، وَ لُفَّ، وَ وُدِعَّ، وَ سُلِّمَ، وَ حُمَلِ فَوقَ سَریرٍ، وَ صُلِّیَ عَلَیهِ بِتَکبیرٍ، وَ نُقِلَ مِن دورٍ مُزَخرَفَةٍ، وَ قُصورٍ مُشَیَّدَةٍ، وَ حَجُرٍ مُنَضَّدَةٍ، فَجُعِلَ فی ضَریحٍ مَلحودَةٍ، ضَیِّقٍ مَرصوصٍ بِلبنٍ، مَنضودٍ، مُسَقَّفٍ بِجُلمودٍ، وَ هیلَ عَلیهِ حَفَرُهُ، وَ حُثِیَ عَلیهِ مَدَرُهُ، فَتَحَقَّقَ حَذَرُهُ، وَ نُسِیَ خَبَرُهُ وَ رَجَعَ عَنهُ وَلیُّهُ، وَ نَدیمُهُ، وَ نَسیبُهُ، وَ حَمیمُهُ، وَ تَبَدَّلَ بِهِ قرینُهُ، وَ حَبیبُهُ، وَ صَفیُّهُ، وَ نَدیمُهُ فَهُوَ حَشوُ قَبرٍ، وَ رَهینُقَفرٍ، یَسعی فی جِسمِهِ دودُ قَبرِهِ وَ یَسیلُ صَدیدُهُ مِن مِنخَرِهِ، یُسحَقُ ثَوبُهُ وَ لَحمُهُ، وَ یُنشَفُ دَمُهُ، وَ یُدَقُّ عَظمُهُ، حَتّی یَومَ حَشرِهِ، فَیُنشَرُ مِن قَبرِهِ، وَ یُنفَخُ فِی الصّورِ، وَ یُدعی لِحَشرٍ وَ نُشورٍ، فَثَمَّ بُعثِرَت قُبورٌ، وَ حُصِّلَت صُدورٌ، وَ جیء بِکُلِّ نَبیٍّ، وَ صِدّیقٍ، وَ شَهیدٍ، وَ مِنطیقٍ، وَ تَوَلّی لِفَصلِ حُکمِهِ رَبٌّ قدیرٌ، بِعَبیدِهِ خَبیرٌ وَ بَصیرٌ، فَکَم مِن زَفرَةٍ تُضنیهِ، وَ حَسرَةٍ تُنضیهِ، فی مَوقِفٍ مَهولٍ عَظیمٍ، وَ مَشهَدٍ جَلیلٍ جَسیمٍ، بَینَ یَدَی مَلِکٍ کَریمٍ، بِکُلِّ صَغیرَةٍ وَکَبیرَةٍ عَلیمٍٍ، حینَئِذٍ یُلجِمُهُ عَرَقُهُ، وَ یَحفِزُهُ قَلَقُهُ، عَبرَتُهُ غَیرُ مَرحومَةٍ، وَ صَرخَتُهُ غَیرُ مَسموعَةٍ، وَ حُجَّتُهُ غَیرُ مَقبولَةٍ، وَ تَؤلُ صَحیفَتُهُ، وَ تُبَیَّنُ جَریرَتُهُ، وَ نَطَقَ کُلُّ عُضوٍ مِنهُ بِسوءِعَمَلِهِ وَ شَهِدَ عَینُهُ بِنَظَرِهِ وَ یَدُهُ بِبَطشِهِ وَ رِجلُهُ بِخَطوِهِ وَ جِلدُهُ بِمَسِّهِ وَ فَرجُهُ بِلَمسِهِ وَ یُهَدِّدَهُ مُنکَرٌ وَ نَکیرٌ وَ کَشَفَ عَنهُ بَصیرٌ فَسُلسِلَ جیدُهُ وَ غُلَّت یَدُهُ وَ سیقَ یُسحَبُ وَحدَهُ فَوَرَدَ جَهَنَّمَ بِکَربٍ شَدیدٍ وَ ظَلَّ یُعَذَّبُ فی جَحیمٍ وَ یُسقی شَربَةٌ مِن حَمیمٍ تَشوی وَجهَهُ وَ تَسلخُ جَلدَهُ یَضرِبُهُ زَبینَتُهُ بِمَقمَعٍ مِن حدیدٍ یَعودُ جِلدُهُ بَعدَ نَضجِهِ بِجلدٍ جدیدٍ یَستَغیثُ فَیُعرِضُ عَنهُخَزَنَةُ جَهَنَّمُ وَ یَستَصرخُ فَیَلبَثُ حُقبَهُ بِنَدَمٍ نَعوذُ بِرَبٍّ قَدیرٍ مِن شَرِّ کُلِّ مَصیرٍ وَ نَسئَلُهُ عَفوَ مَن رَضیَ عَنهُ وَ مَغفِرَةَ مَن قَبِلَ مِنهُ فَهُوَ وَلیُّ مَسئَلَتی وَ مُنحُجِ طَلِبَتی فَمَن زُحزِحَ عَنتَعذیبِ رَبِّهِ سَکَنَ فی جَنَّتِهِ بِقُربِهِ وَ خُلِّدَ فی قُصورِ مُشَیَّدةٍ وَ مُکِّنَ مِن حورٍ عینٍ وَ حَفَدَةٍ وَ طیفَ عَلَیهِ بِکُئوسٍ وَ سَکَنَ حَظیرَةَ فِردَوسٍ، وَ تَقَلَّبَ فی نَعیمٍ، وَ سُقِیَ مِن تَسنیمٍ وَ شَرِبَ مِن عَینٍ سَلسَبیلٍ، مَمزوجَةٍ بِزَنجَبیلٍ مَختومَةً بِمِسکٍ عَبیرٍ مُستَدیمٍ لِلحُبورٍ مُستَشعِرٍ لِلسّرورِ یَشرَبُ مِن خُمورٍ فی رَوضٍ مُشرِقٍ مُغدِقٍ لَیسَ یَصدَعُ مَن شَرِبَهُ وَ لَیسَ یَنزیفُ هذِهِ مَنزِلَةُ مَن خَشِیَ رَبَّهُ وَ حَذَّر نَفسَهُ وَ تِلکَ عُقوبَةُ مَن عَصی مُنشِئَهُ وَ سَوَّلَت لَهُ نَفسُهُ مَعصیَةَ مُبدیهِ ذلِکَ قَولٌ فَصلٌ وَ حُکمٌ عَدلٌ خَیرُ قَصَصٍ قَصَّ وَ وَعظٍ بِهِ نَصَّ تَنزیلٌ مِن حَکیمٍ حَمیدٍ نَزَلَ بِهِ روحُ قُدُسٍ مُبینٍ عَلی نَبیٍّ مُهتَدٍ مَکینٍ صَلَّت عَلَیهِ رُسُلٌ سَفَرَةٌ مُکَرَّمونَ بَرَرَةٌ عُذتُ بِرَبٍ رَحیمٍ مِن شَرِّ کُلِّ رَجیمٍ فَلیَتَضَرَّع مُتَضَرِّعُکُم وَ لیَبتَهِل مُبتَهِلُکُم فَنَستَغفِرُ رَبَّ کُلِّ مَربوبِ لی وَ لَکُم.

2

ستایش می کنم کسی را که منّتش عظیم است و نعمتش فراوان؛ و رحمتش بر غضبش پیشی گرفته است. سخن و حکم اوتمامیّت یافته و قطعی است؛ خواست او نافذ و برهانش رسا و حکمش بر عدالت است.ستایش می کنم، به سان سپاس آن که معترف به ربوبیّتش و پر خضوع دربندگی اوست. و از گناه خویش بریده و کنده شده و به توحید او اقرار می نماید. و از وعید و بیم عذابش به خود او پناه می برد. و از درگاه پروردگارش امیدوار آمرزشی است که او را نجات بخشد، در روزی که انسان را به گرفتاری خویش مشغول و از بستگان و فرزندانش غافل می سازداز او یاری و هدایت می جوییم و به او ایمان داریم و بر او توکّل می کنیم. از ضمیری با اخلاص و یقین، برای او به توحید گواهی می دهم و او را به یکتایی می شناسم. یکتا شناسی فردی مؤمن و استوار در یقین. و او را یگانه می شمارم، یگانه دانستن بنده ای خاضع. نه در پادشاهی خود شریکی دارد و نه درآفرینشش یاوری. برتر از آن است که مشاور و وزیری داشته باشد و منزّه است از داشتن همانند و نظیری. بر کردارها آگاهی یافت و پوشیده داشت. و از نهان امور مطّلع گردید و بدان آگاه است و اقتدار و چیرگی داردنافرمانی گشت و آمرزید، طاعت و بندگی اش نمودند و او شکرگزاری نمود. فرمان روایی کرد و عدالت گسترد؛ و برتر از شائبه ی هر نقص و عیبی است و آنچه شایسته ی هر چیزی بود، به او عطا فرمود. همیشه بوده و هست و هیچ گاه زوال نمی یابد. و چیزی همانندش نیست. و او پیش از هر چیزی است و پس از هر چیزی. پروردگاری است که به عزّتش یگانه و به قدرت خویش پادشاه و مقتدر. و به برتری شأنش پاک و منزّه است. و به علوّ مقامش به حق خود را بزرگ می شمارد. دیده ای او را نمی بیند و نگرشی در معرفت بر او احاطه پیدا نمی کندقوی و مقتدر و بینا و شنوا و برتر و حکیم و رؤوف و مهربان و عزّتمند و داناستهر آن که به توصیف او برآید، در وصفش حیران ماند. به آفریدگان نزدیک است و در رفعت مقام، از آنان دور است. به علوّ شأنش از آنان دور است و به آنان نزدیک است، و دعای کسی را که او را بخواند، اجابت می کند. و به بنده اش روزی می دهد و بدو عطا می فرماید. دارای لطفی است پنهان و قهری قوی و رحمتی گسترده و کیفری دردناک . رحمتش بهشتی پهناور و زیبباست و کیفرش جهنمی در بسته و هلاکت بار و گواهی می دهم به بعثت محمّد صلّی الله علیه و آله، بنده و فرستاده و برگزیده و حبیب و خلیلش که او را در بهترین و ضروری ترین برهه و در دوران گسیختگی وحی و کفر به عنوان رحمتی برای بندگان خود و نعمتی برجسته از نعمتهای فراوان خویش مبعوث فرمود. خداوند کار برانگیختن پیامبران به پیامبری از جانب خود را به وسیله او به پایان رسانید و برهان خویش را با وی قوّت بخشید و آن بزرگوار نیز موعظه فرمود و خیرخواهی نمود و به سختی کوشید، نسبت به هر مؤمنی رؤوف و مهربان بود. سروری بخشنده و پاک گهر و راضی به قضا و حکم حق بود. رحمت و سلام و برکت و تعظیم و تکریمی ویژه و فراوان از سوی پروردگاری آمرزنده و مهربان و نزدیک و اجابت کننده، بر او باد.

ای گروهی که نزدم حاضرید؛ شما را به تقوای پروردگارتان سفارش می کنم و به شیوه پیامبرتان یادآوری می نمایم. پس بر شما باد به ترسی که در دلهایتان جای گیرد و هراسی که اشکتان را جاری کند و تقوایی که نجاتتان بخشد، در روزی که هر که وزن نیکی اش سنگین و وزن کار بدش سبک باشد، رستگار شود. درخواست شما از پروردگارتان درخواستی توأم با ذلّت و افتادگی و شکرگزاری و فروتنی و توبه و کنده شدن از گناه و پشیمانی و بازگشت به طاعت باشد.

هر کدامتان که غنیمت شمار فرصت است، عافیتش را پیش از بیماری و پیری اش را پیش از تهی دستی و فراغتش را پیش از گرفتاری و مشغولیت و زمان حضورش را پیش از کوچ، غنیمت بشمارد. پیش از آن که پیر شود و گرفتار بیماری و ناخوشی گردد و به حالی افتد که طبیبش از او ملول شود و نزدیکترین دوستش نیز از او روی گرداند و عقلش تباه گردد و رشته عمرش بگسلد. آن گاه گفته شود که فلانی به سختی بیمار است و تنش به شدّت نحیف شده و در بستر احتضاری سخت افتاده است. و هر خویش و بیگانه ای به عیادت و وداع به بالینش آمده است. پس دیده اش را با خیرگی به بالا افکنده، نگاهش را بدان سو دوخته، پیشانی اش عرق کرده، ناله های دردآلودش آرام شده و جانش گرفته شد.

در چنین حالی می بینی که تیره بختی به همسرش روی آورده، گورش را کندند و فرزندانش بی سرپرست ماندند و نفراتش از دور او پراکنده شدند و آنچه جمع آوری کرده بود، تقسیم شده و بینایی و شنوایی اش از بین رفته است. هم اکنون می بینی رویش پوشانده، دست و پایش کشیده، رو به قبله اش کشیده اند و برهنه اش نموده، غسلش داده اند؛ از هر جامه و پیرایه ای عاری اش داشته، خشکش نموده اند و پارچه ای بر او افکنده و بر او کشیده اند و آماده اش نموده، قطعه دیگر کفنش را نیز بر او افکنده اند، به گونه ای که از آن کفن چانه اش را بسته، پیراهن وعمامه هم برایش قرار داده، در لفافش پیچیده اند و نزدیکان با او وداع نموده، بدرودش گفتند.

اینک می نگری بر تابوتش حمل نمودند و با تکبیر بر او نماز گزارند و از خانه های پر زرق و برق و قصرهای مجلّل، با اتاقهای منظّم و پی در پی، منتقل شده است. در گوری که برایش کنده اند، گذاشته شد. گوری که تنگ است و با خشتهای محکم چیده شده و سقفش با تخته سنگهایی پوشیده شده است و خاک قبرش را بر او ریخته، کلوخ بر او پاشیدند. پس آنچه که از آن هراسان بود، واقع شد و خبرش به فراموشی سپرده شد و کسانی که یار و همنشین و خویشاوند و دوست او بودند، از وی برگشتند و تنهایش گذاشتند و همدم و رفیق و یار و ندیمش، کسانی دیگر به جای او برگزیدند.

اکنون درون قبری قرار گرفته و به مکان تنها و خلوتی سپرده شده. کرمهای قبر در بدنش می دوند و خون و چرک از بینی اش روان است و جامه و بدنش فرسوده می شوند، خونش می خشکد و استخوانش فرسوده می شود. و بدین گونه است تا روز حشر او؛ که از قبرش برانگیخته شود و در صور دمیده شود و برای حشر و نشر فرایش خوانند. پس آنجاست که قبور، زیر و رو می گردند و آنچه در سینه هاست، بیرون کشیده و هویدا می شوند و هر پیامبر و صدیق و شهید سخنوری که مجاز به تکلّم است، آورده می شوند.

داوری قاطع آن روز را پروردگاری به عهده دارد که مقتدر بر بندگانش وآگاه و بینا به حالشان است. پس بسا ناله هایی که او را رنجور و زمین گیر و حسرتی که فرسوده و نحیفش می گرداند. در جایگاهی هولناک و عظیم و مجتمعی بزرگ و وسیع، در مقابل پادشاهی بزرگوار که به هر کار کوچک و بزرگی داناست. در آن هنگام عرقش تا به دهان می رسد و اضطراب و ناراحتی اش، آرامش او را می رباید. اشکش مایه ترحّم بر وی نمی شود و ناله اش شنیده و بدان توجّه نمی گردد. و دلیل و عذر او پذیرفته نخواهد بود. نامه عملش به سویش باز می گردد و به وی سپرده می شود و بدی کردارش بر او و دیگران بیان می شود.

هر عضوی از او به بدی کارش گواهی می دهد. چشمش به نگاه او به حرام و دستش به سخت گیری نامورد او و پایش به گام برداشتن به سوی حرام، پوستش به لمس نامشروع و شرمگاهش به تماس به حرام گواهی می دهند. فرشتگان نکیر و منکر او را به عذاب وحشتناک تهدید می کنند و خداوند بینا از کارش پرده بر می دارد. پس زنجیر در گردنش افکنده، دستش با غل بسته می شود و کشان کشان و در تنهایی رانده می شود. و در آتش دوزخ عذاب می گردد. و شربتی از آب داغ به وی نوشانیده می شود که چهره اش پخته و پوستش را می کند.

فرشته مأمور عذاب او به سوی آتش می راندش، او را با گرزی آهنین می زند، پیوسته پوستش پس از پخته شدن، به پوستی جدید بر می گردد و تبدیل می شود. و فریاد استمداد برمی آورد، ولی مأموران جهنم از او روی بر می گردانند. و فریاد سر می دهد و با ندامت دوران طولانی اش را در جهنم می ماند.

به پروردگار توانا پناه می بریم از شرّ هر سرانجام نا خجسته ای و از او عفو می طلبیم به سان عفو کسانی که از آنان راضی گردید و آمرزش می جوییم همانند کسانی که ایمان و طاعتشان را از آنان پذیرفت. زیرا تنها اوست که کفیل خواهش و تقاضای من است.

پس هر که از عذاب پروردگارش دور گردانده شود، به قرب حضرتش در بهشت سکنا گزیند و در قصرهایی مزیّن جاودانه ماند و از حوریان زیبا و سیه چشم و خادمان بهشتی بهره مند می گردد. و جامهایی مملو از خوراکی و نوشیدنی پیرامونش می گردانند و در جایگاه منیع و ممتاز بهشت مسکن یابد و در نعمتهای سرشار به سر برد و از تسنیم و از نوشیدنی های بهشت بدو نوشانیده می شود و از چشمه، سلسبیل آمیخته به زنجبیل، می نوشد که با مشک و عبیری سربسته شده که پیوسته نشاط آفرین و سرور انگیز است. از نوشیدنی هایی پاکیزه در باغی روشن، با درختانی پربار می نوشد که هر کس از آن بنوشد، نه دچار سردرد می شود و نه مست و مدهوش می گردد.

این جایگاه کسی است که از پروردگارش بترسد و از نفس خویش بر حذر باشد و آن نیز کیفر کسی است که معصیت پروردگارش نماید و نفس شیطانی او، نافرمانی آفریدگارش را برایش تزیین نماید.

این کلامی است قاطع و انکارناپذیر و حکمی بر پایه عدل. بهترین سخنی است که از خدا و رسول برگرفته شده و برترین پندی است که درقرآن بدان تصریح شده است. از سوی پروردگار ستوده نازل شده است و روح القدس برتر از تمامی فرشتگان و دارای پاکی ممتاز، آن را بر پیامبری هدایت یافته و بلند منزلت فرود آورده است. درود فرستادگان بزرگوار و گرامی داشتگان شایسته الهی بر او باد. پناه می برم به پروردگار مهربان از شرّ هر شیطان رانده شده. پس باید هریک از شما به درگاه خداوند تذلّل نماید و به آستانش دعا و زاری کند تا از پروردگار هر آفریده ای، آمرزش بطلبیم برای خودم و شما.

 

سند: شرح ابن ابی الحدید ج 19 ص 140 تا ص 143، نهج السعادة فی مستدرک نهج البلاغه ج 1 ص 87 خ 20، کنز العمال ج 16 ص 208 تا ص 213 ش 44234، سفینة البحار ج 1 ص 397 با نقل از ج 9 بحار الانوار چاپ قدیم، تاریخ عماد زاده ص 436 جلد امیر المؤمنین (ع)