تشویق و تنبیه

بسمه تعالی

تشویق و تنبیه   

مقدمه                                                                                                                  دو  پدیده   که همواره در روش های تربیتی  والدین و متولیان امر تعلیم و تربیت  مورد استفاده قرار گرفته است .و قدمتی به تاریخ بشریت دارد  تشویق و تنبیه در مورد همه انسان ها وحتی حیوانات  موثر است  گرچه به نظر می رسد  میزان  اثر بخشی آن در مورد کودکان نسبت به بزرگسالان  بیشتر است  به دلیل آن که هنوز کودک از نظر رشد شناختی و اجتماعی و سایر جنبه های رشد به مرحله استقلال دست نیافته  و به تنهایی نمی تواند  رفتارهای  خوب یا بد را از هم تشخیص دهد  و در این شرایط تشویق و تنبیه از عمده ترین ابزارهای کنترل  رفتار و اعمال و راه اندازی دریاقت های کودکان از مربیان  واقع می شود چه بسیار افرادی که تشویق به موقع ،پلکانی برای رشد و ترقی آن ها شد و چه بسیار افرادی که تنبیه و یا حتی تشویق نابجا آن هارا از حرکت باز داشت و مسیر منابسی را در زندگی پیش نگرفتند و به ورطه سقوط و نابودی افتادند  .آیا می توان تصور کرد که اگر این دو وسیله در افراد بی تاثیر بود چه اتفاقی می افتاد و ما چگونه می توانستیم به امر تعلیم و تربیت فرزندان خود امید وار باشیم  ؟گرجه در اصالت  استفاده  و حضور این دو پدیده هیچ شک وتردیدی   وجود ندارد اما چگونه ،چقدر ،در چه زمانی ودر چه مکانی باید از آن ها استفاده کنیم مورد بحث و اختلاف نظر است .به دلیل آن که استفاده نابجا ،افراطی و غیر اصولی می تواند به متربی آسیب جدی وارد کند  این موضوع در مورد تشویق که البته استفاده از آن  راحت تر و خوشایندتر است ودر مورد تنبیه که نحوه استفاده از آن  حساسیت های بیشتری وجود دارد و می تواند پیامد های  ناگواری داشته باشد صدق می کند..  تنبیه و تشویق هر دو می توانند باعث حذف خطاها و یا شکل گیری رفتار جدید شود اما با توجه به ساختار روانی و کرامتی که خداوند به انسان عطا کرده بیشترین پذیرش از طریق تشویق انجام خواهد شد و همیشه تشویق بهتر از تنبیه بوده است  .خداوند تبارک وتعالی نیز بندگان خود را به پاداش اعمالشان و یا مجازات  ان ها به دلیل گناهی که مرتکب شوند  وعده و انذار داده است

تعریف

تنیبیه : این کلمه در خیلی از افراد به طور ناخودآگاه  تنبیه بدنی را تداعی می کند در حالی که از ریشه کلمه چنین چیزی برداشت نمی شود نتبیه یعنی آگاه کردن  فهماندن  و ......... زمانی ازاین ابزار استفاده می کنیم که  متربی خطایی را از دید ما مرتکب شده و می خواهیم به او بفهمانیم که اشتباه کرده و باید بفهمد  ورفتارش را اصلاح کند . تنبیه در یک طیف گسترده ای قرار می گیرد و از یک اخم کردن یا بی توجهی  ساده تا تنبیه بدنی و ضرب و شتم که الته همه اینها را تنبیه می گوییم . سوالی که باید در ذهن مربی  همواره  در برخورد تربیتی با متربی  شکل بگیرد این است که ایا انتخاب مناسبی داشته است ؟ آیا می خواهیم نقش مربی آموزشی و تربیتی را بازی کنیم یا کسی که می خواهد با فرد خاطی تصفیه حساب کند ؟ عصبانیت های ما چقدر در انتخاب روش تنبیه   و میزان آن نقش دارد اگر عصبانی نمی شدیم و می توانستیم عصبانیت های خود را کنترل کنیم باز هم از همین روش استفاده می کردیم به عبارت دیگر عصبانیت ما عامل تعیین کننده  بوده است و نه خطا یا اشتباه مرتکب شده ایا روش دیگری برای متنبه کردن  وجود نداشت  و ایا انتخاب این روش با خطای مرتکب شده همخوانی داد .به عبارت دیگر آیا جرم با مجازات  تناسب دارد؟

عوارض و پیامد های تنبیه

ایا ممکن است  عوارض استفاده از تنبیه بدنی بیشتر از منافع آن باشد ایا مطمئن هستیم  که روش ما  کارساز بوده و نتیجه بخش و چقدر به دوام آن مطمئن هستیم  معمولا تنبیه در کوتاه مدت موثر است  و آن چیزی که مربی را به استفاده از آن تشویق می کند نتیجه بخش بودن آنی و فوری تنبیه است  در حالی که از عوارض بلند مدت آن  غفلت  می شود

کسی که تنبیه می کند معمولا خشم خود را به این وسیله فرو می نشاند و در واقع مثل فنری که جمع شده بود حالا آزاد می شود  در حالی که باید بدانیم کسی که تنبیه می شود مثل فنری است که جمع می شود و در واقع انتقال انرژی منفی  از تنبیه کننده به تنبیه شونده صورت می گیرد و باید منتظر باشیم که این خشم در زمانی دیگرکه ممکن است از لحظه ای بعد تا سال ها بعد باشد و به شکلی غیر مستقیم و غیر قابل پیش بینی و پیچیده بروز کند

از عوارض دیگر تنبیه سازگاری تدریجی فرد تنبیه شده با میزان تنبیه و نوع تنبیه  است  به عبارت دیگر گرچه ممکن است تنبیه اثرات کوتاه مدتی داشته باشد اما پس از مدتی باید به شدت آن افزوده شود و گرنه خنثی شده و بی تاثیر می شود اگر بتوانیم مقایسه ای داشته باشیم  تنبیه مثل مواد مخدر است که فرد معتاد به یک میزان ثابت  مواد نمی تواند بسنده کند و به تدریج باید مقدار آن را افزایش دهد  از ویژگی های  منحصر به فرد انسان این است که می تواند خود را با شرایط تطبیق دهد و به سازگاری برسد  حتی در مورد پدیده ای مثل تنبیه که بطور کلی برای همه ناخوشایند است  اگر مربی از این آخرین حربه خود استفاده کرد و نتیجه ای نگرفت آن گاه قدم بعدی چیست  و پس از این مرحله باید چه اقدامی انجام داد

تنبیه می تواند خصومت ،عصبانیت و خشم فروخورده ای ایجاد کند که معمولا قدرت ماندگاری بالایی دارند و در طول سالیان متمادی باقی می مانند اگر به تاریخچه افرادی که تنبیه می کنند مراجعه کنیم در اغلب موارد می بینیم  آن ها خود قربانی تنبیه بدنی بوده اند و  شاید علت اصلی استفاده از این ابزار همین موضوع باشد

در علم اقتصاد می خوانیم بهره وری یعنی استفاده از حداقل منابع برای تولید بهترین محصول و حداکثر بازده  همین استدلال در مورد تعلیم و تربیت هم صادق است اگر تنبیه به معنای آگاهانیدن را لازم می دانیم که البته در آن شک و تردیدی وجود ندارد باید به میزانی از آن استفاده کنیم که کمترین عوارض را در متربی ایجاد کند وشاید اساسا نیازی به استفاده از روش های خشونت آمیز نباشد و در همین مراحل خفیف تر موضوع به پایان برسد

 وقتی فرد تنبیه می شود تنها قسمت هیجانی مثل خشم ،خشونت  پرخاشگری و تنفر فعال می شود و فرصتی برای بازنگری در رفتار و اعمال فرد ایجاد نمی شود در حالی که استفاده از شیوه های دیگر مثل صحبت با فرد خاطی ،انتقاد و مواجهه کردن او با مساله ایجاد شدهو فرصت دادن به فرد برای پاسخ گویی می تواند نتایج سازنده تری ایجاد کند  . رسالت مربی  صرفا انتقال پیام های خشونت آمیز نیست  و این که بتوانیم در عین  ابراز ناراحتی فرصتی به فرد بدهیم تا خود و نه ما به قضاوت بنشیند ،تامل کند  و به خطای خود پی ببرد  

وقتی فرد تنبیه می شود خصوصا اگربارها و بارها تکرار شده و  همراه با خشونت و برخورد فیزیکی باشد نه تنها نسبت به تنبیه کننده بلکه نسبت به خود وحتی سایر افراد نیز احساس تنفر و خشم می کند در این حالت  اعتماد به نفس و خود مثبت فرد به  تدریج آسیب دیده  و تحت تاثیر قرار می گیرد  همان طور که می دانیم  اعتماد به نفس سرمایه روانی ما محسوب شده و با کمک این سرمایه  است که می توانیم به پیشرفت  ،ترقی و سازندگی برسیم  در ظرف ترک خورده و شکسته  چیزی باقی نمی ماند .

مربیان باید  بپذیرند خطا و اشتباه  جزء جدایی ناپذیر زندگی افراد  خصوصا کودکان محسوب شده و باید هر لحظه منتظر خطاهای آنان باشیم آن ها باید از طریق آزمون و خطا به اصلاح روش های خود بپردازند  وهمان گونه که در عمل می بینیم بین افزایش سن افراد و میزان خطا رابطه ای مثبت برقرار است  کودکان در سنین قبل از دبستان پر از خطا و اشتباه هستند  ومیزان آن به اندازه ای است که ممکن است والدین یا مربیان را کلافه و آشفته کند                                                                                            والسلام  محمد رضا کوثری        

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد