روش های نفوذ در مخاطبان

مشاوره وتربیت بدنی

مجتمع امام خمینی(ره)سوریه دمشق
جمعه 14 آبان ماه سال 1389 ساعت 9:25 PM

بسمه تعالی

روش های نفوذ در مخاطب

انسان موجودی اجتماعی است با مجموعه ای از قوانین ذاتی و اکتسابی نوشته و نا نوشته که مسئولیت هدایت

کنترل و تنظیم رفتارهای او را بر عهده دارند

تلاش روان شناسان نیز تا کنون که در قا لب اندیشه ها ،افکار ،نظریات،تئوری ها ومکاتب مختلف ارائه شده

همه به نوعی به منظور کشف ،شناسایی،تحلیل وتبیین رفتارهای آشکار یا پنهان انسان بوده است

اگر بتوانیم قوانین حاکم بر رفتار انسان را کشف کنیم مطمئنا قادر خواهیم بود رفتارمتربیان خود را کنترل ،

تنظیم یا تعدیل کنیم و البته بسیاری از این قوانین جهان شمول است و در مورد تمامی انسان ها با هر نژاد

و طبقه یا گروه صدق می کند واساسا هیچ مداخله ای موثر یا پایدار نیست مگر آن که مبتنی بر قوانین شناخته

شده یا ناشناخته رفتار انسانی شکل گرفته باشد اگر در حوزه تجارت وبازار یابی نگاهی به شیوه های به کار

گرفته شده در نحوه جذب و متقاعد کردن مشتری نیز توجه کنیم متوجه می شویم تمام شیوه های تبلیغی مبتنی      

  بر   یکی از قوانین شناخته شده یعنی اصل تلقین پذیری انسان است         

با توجه به این موضوع  که قوانین رفتاری  در سنین مختلف ثابت نبوده و متناسب با شرایط رشدی کودک

تغییر می کند روان شناسی رشد به همین دلیل تلاش می کند قوانین رفتاری کودکان را در سنین مختلف کشف

کند تا والدین بتوانند تربیت موثری داشته باشند  اگر گاهی مواقع والدین یا مربیان خود را در برابر کودکان یا

نوجوانان مستا صل یا عاجز می بینند بهتر است به دنبال کشف قوانین رفتار بگردند به جای آن که واکنش

نشان دهند که فقط اوضاع را پیچیده تر می کندو  معادله یک مجهولی تبدیل به معادله چند مجهولی خواهد شد

به عنوان مثا ل مهرورزی و ابراز عشق وعلاقه می تواند نسبت به دیگران زمینه های همدلی ،همراهی و تایید

را در مخاطب ایجاد کند وابراز خشونت ،پرخاشگری و عصبانیت در طرف مقابل واکنشی جز خشونت و

ناراحتی به دنبال ندارد گرچه ممکن است ابراز نشود اما مسلما عصبانیت و پرخاشگری باعث بروز رفتارهای

مهر ورزانه ومحبت آمیز نمی شود

برای مربیان ،والدین و تمام کسانی که به نوعی در تعلیم و تربیت رسمی و غیر رسمی نقش دارند و مایلند

مخاطبین خود را آموزش دهند ضرورت شناخت قوانین حاکم بر رفتار و روان شناختی آنها به خوبی احساس

می شود گرچه با سوابق یا رشته های تحصیلی مربی هم خوانی نداشته باشد

مثلا دبیر ریاضی همان اندازه باید با قوانین روان شناختی مربوط به دانش آموزان خود آگاهی و اطلاع داشته

باشد که دبیر ادبیات وسایر دروس زیرا پذیرش مفاهیم و اطلاعات از طرف دانش آموز از اصول و معیارهای

 

اموزشی و روان شناختی تبعیت می کند و متربی باید در وهله اول مربی یا دبیر خود را پذیرفته باشد ما باید

بپذیریم که با ماشین سروکار نداریم طبعا نمتوانیم مکا نیکی و غیر قابل انعطاف با مقوله تعلیم و تربیت

برخورد کنیم مثلا دانش آموزان از معلم خود توقع دارند ضمن این که از دانش و مدیریت مناسبی در کلاس برخوردارند زبانی نرم وچهره ای بشاش و پر انرژی وخلقی شوخ طبع  داشته باشند

ودرهرفضای آموزشی و تربیتی گام اول برقراری ارتباط  است وچون بحث آموزش یا به تعبیری تعلیم و تربیت است ارتباط انسانی ظرافت های بیشتری پیدا می کند مخاطب برای پذیرش نیاز به احساسات و انگیزه

های خاص خود را دارد که بتواند او را همراهی کند و انرژی روانی مورد نیاز باید به میزانی از طرف مربی تامین شود

در غیر این صورت نباید انتظار یادگیری و تعلیم و تربیت مخاطبین خود را داشته باشیم و البته هر اندازه سن

دانش آموزان کمتر باشد وابستگی آن ها به مربی بیشتر است

اگر شما با فردی که مواجه می شوید در تماس اولیه تنها با حرکات کلی و بدون توجه و تمرکز خاص واکنش

نشان دهید نباید منتظر واکنش خاصی از طرف مقابل باشید حال هراندازه میزان به کارگیری حواس شما بیشتر

باشد به همان میزان توانسته اید در فضای روان شناختی او قرار بگیرید

مثلا نگاه یک مربی به دانش آموز خود می تواند کاملا عادی و سطحی باشد یا بالعکس اگر می خواهیم توجه

او را جلب کنیم کافی است در میزان تماس چشمی دقت بیشتری به خرج دهیم و نگاه خود را با مکث و توقف

انجام دهیم حال کمی جلوتر می رویم یعنی علاوه بر نگاه دقیق با او هم کلام می شویم و جویای حالش شده و

شروع به احوال پرسی می کنیم این مساله باعث ایجاد صمیمیت و نشان دهنده ارتباط نزدیکتر است

اگر می خواهیم باز هم بیشتر فرد را تحت تاثیر خود قرار دهیم لازم است گفتگوهای صمیمانه تری داشته

و از کلمات و جملات بیشتر همراه با بار عاطفی مثبت استفاده کنیم اتفاقی که در گفتگوهای دوستانه وصمیمی

هرروز تکرار می شود

حلقه ارتباطی را می توانیم باز هم کامل تر کنیم وقتی مربی حین احوال پرسی دست میدهد یا برای تشویق او

دستی بر شانه یا سر او می کشد این تماس بدنی احساس خوشایندی را در دانش آموز ایجاد می کند

و می تواند مقاومت های احتمالی او را برای برقراری ارتباط صمیمانه کاهش دهد

اثر بخشی تماس بدنی با متربی جایگزین ندارد که متاسفانه مربیان کمتر به این ابزار یا اهرم ارتباطی فکر

کرده یا استفاده کرده اند زیرا تاثیرات آن در مخاطبین ناخود آگاه است وذهن و احساس به سرعت آن را

می پذیرد مربیانی که توانسته اند به اندازه کافی (نه بیشتر و نه کمتر ) خود را به دانش آموز نزدیک کنند

علاوه بر اشراف بر حوزه آموزشی وارد حوزه عاطفی او شده به این ترتیب در تعامل و انتقال مطالب

با کمترین مشکل مواجه خواهند شد در صورت برقراری چنین ارتباطی شاید دیگر ضرورتی برای

برخوردهای خشن ،نامناسب و آزاردهنده وجود ندارد روابط عاطفی و صادقانه و البته قاطعانه مانع وبازدارنده

بسیاری از گله مندی ونارضایتی معلمان ووالدین خواهد بود آنها به این وسیله بهتر می تواننددر مخاطب خود

تاثیر گذار باشند

یکی دیگر از ابزارهای کارساز و موثر در برقراری ارتباط با مخاطبین همبازی شدن با آن ها است  زمانی که

مربی فرصت می کند واراده می کند خود را برای لحظاتی از قرار داشتن در چارچوب های نسبتا خشک و

غیر قابل انعطاف کلاس و درس خارج کند و وارد فضای ورزشی با دانش آموزان شود تغییری اساسی در

روابط معلم دانش آموز اتفاق می افتد و دانش آموزان احساس غیر قابل وصفی دارند این مساله تعامل با دانش

آموزان را تقویت می کند آنها البته باید دریافت کنند که انتظارات و نقش معلم در این دو موقعیت متفاوت است

در زمین و محیط ورزشی همبازی و در کلاس هر یک در جایگاه خود قرار می گیرند

مطمئنا روش های دیگری برای نفوذ در دانش آموزان وجود دارد که انشاااله در مقالات دیگر به آن خواهیم پرداخت

        نویسنده                       محمدرضا کوثری

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد