مهارت مقابله با هیجان

چگونه با هیجانات کنار بیاییم؟

 توانایی مقابله با هیجان

احساسات و هیجانها یکی از مهمترین اجزای درونی انسانها هستند. برخی از آنها از نوع واکنشهای ابتدایی هستند که ارتباطی با تفکر ندارند و بقیه انعکاسی از تجزیه و تحلیل فکر در ارتباط با موقعیت هستند. به این معنا که احساسات و هیجانها، مجموعه ای از عواطف و تمایلات انسانها و نشانگر این هستند که فرد خوشحال است یا ناراحت. چیزی را   می خواهد یا نمی خواهد.

 بسیاری از احساسات، غیر واقعی و غیر منطقی هستند. یعنی بی دلیل و خود به خود یا بر اساس افکار غلط منتج از سوابق، کج فهمی ها، ترس، امید یا نیاز بروز می کنند. مثلا اگر به کسی که از عنکبوت می ترسد بگوییم که عنکبوت     بی خطر است ترسش نمی ریزد. یا کسی که تمام عمرش آرزو داشته دکتر بشود، بسیار بیشتر از کسی که چنین انتظاری ندارد،پس از رد شدن در کنکور آشفته می شود.احساسات حاصل هیجان جسمی و تفسیر علت آن است. روال آن هم به این شکل است که ابتدا فرد متوجه هیجان خود می شود و به دنبال دلیل آن می گردد و طبعا وابسته به موقعیت، تفسیری از آن خواهد داشت. این تفسیر در موقعیتهای مختلف، متفاوت است و حتی گاهی متضاد هم خواهد بود. حتی لازم نیست واقعا هیجانی در کار باشد. اگر کسی فکر کند که قلبش تند می زند به راحتی باور می کند که ترسیده، عصبانی شده یا از نظر جنسی تحریک شده است.

هیجانها به اشکال مختلفی نشان داده می شوند. مانند: خشم، ترس، عصبانیت، شادی، غم، اضطراب و ... . اگر با حالات هیجانی مثل غم، خشم و اضطراب درست برخورد نشود، این هیجانها می تواند تأثیر منفی بر سلامت جسمانی و روانی بگذارد و پیامدهای منفی به دنبال داشته باشد. لذا توانایی مقابله با هیجانها ما را قادر می سازد تا هیجانها را در خود و دیگران تشخیص دهیم، نحوه تأثیر هیجانها بر رفتار را بدانیم و بتوانیم واکنش مناسبی به هیجانهای مختلف نشان دهیم. این توانایی شامل توانایی شناسایی هیجانهای خود ودیگران و همچنین شناخت تأثیر هیجانها بر رفتار است واجزایی دارد که عبارتند از:

·         شناخت هیجانهای خود و دیگران.

·         ارتباط هیجانها با احساسات، تفکر و رفتار.

·         مقابله با ناکامی، خشم، بی حوصلگی، ترس و اضطراب.

·         مقابله با هیجانهای شدید.

شایان ذکر است که احساسات و هیجانها بخش مهمی از زندگی و رفتارهای ما را تشکیل می دهند. این دو  رابطه تنگاتنگی با هم داشته و گاهی معادل همدیگر به کار می روند. بروز هیجانها و احساسات بر حسب سن، به 2دسته هیجانهای اولیه و هیجانهای ثانویه تقسیم می شوند. هیجانهای اولیه، هیجانهایی هستند که در بدو تولد و در 2 سال اول زندگی ظاهر می شوند. مانند شادی، غم، عصبانیت و ترس و با افزایش سن کودک رشد یافته و به این شکل هیجانهای ثانویه در کودک ظاهر می شود.کودک در اواخر سال دوم زندگی خود شروع به نشان دادن هیجانهای ثانویه می کند. این هیجانها شامل خجالت، حسادت و غرور می شوند. به این گونه احساسات و هیجانها خودآگاهی نیز می گویند. دلیل این نامگذاری احساس خوشایند و ناخوشایندی است که  به دنبال چنین احساسی نسبت به خود پیدا می کنیم . لازم به ذکر است که هیجانها و عواطف نشانه‌ زنده بودن ما هستند، زیرا که در تمام تصمیم‌گیریها و رفتارهای ما نقش دارند. چهار نوع هیجان اصلی عبارتند از: ترس، غم، شادی و خشم. احساسات دیگر ترکیبی از این چهار نوع هستند. احساسات ما از زمان تولد شکل گرفته و نقش مهمی در زندگی‌ ما ایفا می‌کنند. تجارب و ارتباطات اجتماعی ما نیز برگرفته از احساسات و هیجانهای ماست.  احساسات می توانند خوشایند یا ناخوشایند باشند. احساسات خوشایند به فرد انرژی می‌دهند. مثل شادی، عشق و...    و دقیقاً به همان صورت، احساسات ناخوشایند انرژی منفی به فرد منتقل می‌کند. مثل غم، ترس و ... . با اینکه احساسات در زندگی انسانها مشترک هستند ولی هر یک از ما دنیای هیجانی مخصوص به خودمان را داریم که به هیچ کس دیگر شبیه نیست و درست است که ما معمولاً توسط دیگران و محرکهای بیرونی برانگیخته شده و احساسات ناخوشایندی همچون خشم و غم را تجربه می‌کنیم، اما نوع نگرش، افکار و برخورد ما نیز تعیین کننده است. یعنی افکار ما نقش مهمی در شکل‌گیری احساساتمان ایفا می‌کند

جابری مشاورمجتمع.

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد